گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹

بتان نخست چو در دلبری میان بستند
میان بکشتن یاران مهربان بستند
دعا اثر نکند کز درم تو چون راندی
به روی من همه درهای آسمان بستند
مگر میان بتان روی آن صنم دیدند
که اهل صومعه زنار بر میان بستند
به آشیانه نبستند عندلیبان دل
اگر دو روز در این گلشن آشیان بستند
فغان که مدعیان از جفا برون کردند
مرا ز شهر تو و راه کاروان بستند
رساند کار به جایی جفای گل چینان
که در معاینه بر روی باغبان بستند
جفاکشان سخنان با تو داشتند ولی
چو هاتف از ادب عاشقی زبان بستند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتان نخست چو در دلبری میان بستند
میان بکشتن یاران مهربان بستند
هوش مصنوعی: مجسمه‌ها و معشوقان در آغاز، در دل‌ربایی بسیار با هم رقابت کردند و در این میان، عشق و محبت یاران خوب را به شدت تحت تاثیر قرار دادند.
دعا اثر نکند کز درم تو چون راندی
به روی من همه درهای آسمان بستند
هوش مصنوعی: وقتی تو به روی من پشت کردی و رفتی، به نظر می‌رسد که دعاهایم اثر نکند و همه درهای آسمان به رویم بسته شده‌اند.
مگر میان بتان روی آن صنم دیدند
که اهل صومعه زنار بر میان بستند
هوش مصنوعی: آیا بین بت‌ها و مجسمه‌ها آن معشوق را دیدند که مردم صومعه (زاهدان) زناری بر کمر خود بسته‌اند؟
به آشیانه نبستند عندلیبان دل
اگر دو روز در این گلشن آشیان بستند
هوش مصنوعی: اگر پرندگان زیبا (عندلیبان) دل به آشیانه‌ای نبندند، دلیلش این است که اگر فقط دو روز در این باغ گل زندگی کنند، باز هم برایشان کافی نیست.
فغان که مدعیان از جفا برون کردند
مرا ز شهر تو و راه کاروان بستند
هوش مصنوعی: ای دریغ که مدعیان با ستم، مرا از شهر تو بیرون کردند و راه کاروان را بستند.
رساند کار به جایی جفای گل چینان
که در معاینه بر روی باغبان بستند
هوش مصنوعی: کار به جایی رسید که بی‌وفایی گل‌چین‌ها موجب شد باغبان در معاینه‌ای مورد قضاوت قرار بگیرد.
جفاکشان سخنان با تو داشتند ولی
چو هاتف از ادب عاشقی زبان بستند
هوش مصنوعی: عاشقان با تو صحبت‌هایی کردند، اما مثل هاتف که به خاطر آداب عشق خاموش می‌شود، خود را از گفتن بازداشتند.