گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳

گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت
گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت
هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل
چون سایه به پایش فکند رحل اقامت
در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند
دل می‌کشدم باز به آن جلوهٔ قامت
عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی
در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت
دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز
دست من و دامان تو فردای قیامت
امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ
بر خاک شهیدان تو خار است علامت
ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است
هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت
هوش مصنوعی: وقتی از او خواستم که روی زیبای خود را به من نشان دهد، او گفت که این کار در روز قیامت ممکن است. وقتی گفتم که به سمت خانه‌ات می‌روم، او پاسخ داد که به سلامتی و به خوبی برو.
گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت
هوش مصنوعی: گفتم که چقدر از کارهای دنیا خوشحال هستم، او جواب داد که غم عشق وجود دارد. پرسیدم این غم چه نتیجه‌ای دارد، او گفت تنها پشیمانی است.
هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل
چون سایه به پایش فکند رحل اقامت
هوش مصنوعی: هر کجا که کسی با اندام زیبا و هماهنگ وجود داشته باشد، دل انسان مانند سایه‌ای به پاهای او می‌افتد و در آنجا ساکن می‌شود.
در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند
دل می‌کشدم باز به آن جلوهٔ قامت
هوش مصنوعی: اگر در بهشت هم، در کنار درخت طوبی، مرا بگذارند، همچنان دل من به آن زیبایی و قامت معشوق مشغول خواهد بود.
عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی
در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت
هوش مصنوعی: تمام عمرم در دوری تو سپری شد، امیدوارم روزی برسد که بتوانم در کنار تو باشم و از نعمت وصال تو بهره‌مند شوم.
دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز
دست من و دامان تو فردای قیامت
هوش مصنوعی: امروز من را رها می‌کنی و می‌روی، اما در روز جزا، من و تو با هم خواهیم بود.
امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ
بر خاک شهیدان تو خار است علامت
هوش مصنوعی: امروز بسیاری در مقابل تو بی‌ارزش و خوار هستند، اما پس از مرگ تو، بر خاک شهیدان نشانه‌ای از بزرگی و ارزش تو باقی خواهد ماند.
ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است
هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت
هوش مصنوعی: مشاور که خودش را از دیدن روی عشق محروم کرده، چرا در این حال به من که مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفته‌ام، ایراد می‌گیرد؟

حاشیه ها

1395/05/02 17:08
اردشیر

ممنون از سایت خوبتون

1403/06/26 04:08
علی ‌

این شعر نسبت به بقیه اشعار تو این وزن یه سطح دیگه بود....فقط یدونه قوی تر دیدم شعر حافظ بود.و اون شعر که از حافظ بود ویرایش کرده بودن(فیض کاشانی(یا رب سببی ساز که آن ختم امامت)) به شدت حالمو گرفت.هرچقدر لذت بردم از شعر حافظ دیدن اون شعر آزارم داد