گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰

حرف غمت از دهان ما جست
یا آتشی از زبان ما جست
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
یک‌یک ز نشان فراتر افتاد
هر تیر که از کمان ما جست
آتش به سپهر زد شراری
کز آه شررفشان ما جست
غیر از که شنید سر عشقت
حرفی مگر از دهان ما جست
ز انسان که خورد نسیم بر گل
تیر تو ز استخوان ما جست
هاتف چو شراره‌ای که ناگاه
ز آتش جهد از میان ما جست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حرف غمت از دهان ما جست
یا آتشی از زبان ما جست
هوش مصنوعی: حرف غم تو از زبان ما بیرون آمد یا همانند آتش، از دهان ما شعله ور شد.
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
هوش مصنوعی: هر پرنده‌ای که از آشیان ما پرواز کند، به سمت دام یا قفس می‌رود.
یک‌یک ز نشان فراتر افتاد
هر تیر که از کمان ما جست
هوش مصنوعی: هر تیر که از کمان ما رها شد، به آرامی از تمامی نشانه‌ها فراتر رفت.
آتش به سپهر زد شراری
کز آه شررفشان ما جست
هوش مصنوعی: آتش به آسمان زبانه کشید و جرقه‌ای از آن به خاطر ناله و غم ما برخاست.
غیر از که شنید سر عشقت
حرفی مگر از دهان ما جست
هوش مصنوعی: غیر از این که درباره عشق تو چیزی شنیده‌ای، آیا حرف دیگری از ما به زبان آمده است؟
ز انسان که خورد نسیم بر گل
تیر تو ز استخوان ما جست
هوش مصنوعی: از انسان که نسیم خوشی بر گلستان او وزید، تیر تو از استخوان ما به پرواز درآمد.
هاتف چو شراره‌ای که ناگاه
ز آتش جهد از میان ما جست
هوش مصنوعی: ناگهان صدای ناگهانی مانند شعله‌ای که از آتش بیرون می‌جهد، از میان ما بلند شد.