گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴

بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
یا من به قتل می‌رسم امروز یا رقیب
شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید
مرگ مرا که می‌طلبد از خدا رقیب
با یار شرح درد جدائی چسان دهم
چون یک نفس نمی‌شود از وی جدا رقیب
هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ
ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب
در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر که بود یار با رقیب
با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا
بیند جزای جمله به روز جزا رقیب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
یا من به قتل می‌رسم امروز یا رقیب
هوش مصنوعی: اگر دیروز یارم با رقیب بود، امروز یا من می‌میرم یا رقیب.
شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید
مرگ مرا که می‌طلبد از خدا رقیب
هوش مصنوعی: خدا را شکر که مرد به ناکامی دچار شد و مرگ مرا ندید، زیرا او از خدا درخواست رقیب می‌کند.
با یار شرح درد جدائی چسان دهم
چون یک نفس نمی‌شود از وی جدا رقیب
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم حال خود را از جدایی با معشوق برای او بازگو کنم، در حالی که حتی یک لحظه هم نمی‌توانم از او دور باشم و احساس دلتنگی می‌کنم؟
هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ
ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که کسی که با تو آشناست و به رازهایت دسترسی دارد، باید مورد اعتماد و محرم باشد، اما واقعاً جای تأسف است که رقیب تو هم به اندازه‌ای به رازها و دلایل تو آشناست که مانند یک سگ به تو نزدیک می‌شود. این نشان می‌دهد که در زندگی، ممکن است افرادی که باید به آنها اعتماد کرد، خود به رقیب تبدیل شوند و این موضوع نشان‌دهنده ظلمی است که بر فرد می‌رود.
در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر که بود یار با رقیب
هوش مصنوعی: در عشق، غم و دردهای زیادی وجود دارد، اما هیچ چیز به اندازه این که محبوب با رقیب باشد، دردناک نیست.
با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا
بیند جزای جمله به روز جزا رقیب
هوش مصنوعی: شخصی که با زبان الهام و وحی، به قول و عملی می‌پردازد، تنها خود او و خداوند از حقیقت آن باخبرند و در روز حساب، جزای تمام اعمال روشن خواهد شد و رقیبانی در آنجا وجود نخواهند داشت.