گنجور

شمارهٔ ۳۰

شب‌ها ز تو در سرم چه سوداست که نیست
وز هجر تو بر من چه ستم‌هاست که نیست
سوگند همی خوری که دل بستهٔ توست
سوگند چه حاجت است، پیداست که نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب‌ها ز تو در سرم چه سوداست که نیست
وز هجر تو بر من چه ستم‌هاست که نیست
هوش مصنوعی: شب‌ها برای من چه فایده‌ای دارد که تو در دل من نیستی و از دوری تو چه ظلم‌هایی بر من می‌گذرد که هیچ‌کس نمی‌بیند.
سوگند همی خوری که دل بستهٔ توست
سوگند چه حاجت است، پیداست که نیست
هوش مصنوعی: به این معناست که تو به من قسم می‌خوری که به من وابسته‌ هستی، اما حقیقت این است که نیاز به قسم خوردن نیست، زیرا واضح است که این‌طور نیست.