شمارهٔ ۴ - در مدح خواجه مخلص الدین از سرخس به نشابور فرستاد
دل من از فراق خواجه مخلص
خداوندا تو میدانی که خسته است
جمالش تا گل از چشمم ببر دست
هزاران خار در چشمم نشسته است
ز حسرت خواب از دیده گشادست
ز غصه آب در حلقم ببسته است
ز رحمتهاش گر یابم نصیبی
ز زحمتهای ما او نیز رسته است
ز حالم هر که پرسد زود گویم
که از پیش خران عیسی برسته است
بحمدالله که در عهدش درستست
همان دل کز فراق او شکسته است
همای ظل او گسترده بادا
که چون خورشید بر عالم خجسته است
شمارهٔ ۳ - در حق آنکه باوی منازعتی داشت گوید: داناست روزگار از او نیستم خجلشمارهٔ ۵: شعرم چو گشت معجزه و سحر از او بکاست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل من از فراق خواجه مخلص
خداوندا تو میدانی که خسته است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری از محبوب بسیار آزرده و خسته است، ای خداوند، تو خود میدانی.
جمالش تا گل از چشمم ببر دست
هزاران خار در چشمم نشسته است
هوش مصنوعی: زیبایی او چنان است که وقتی به او نگاه میکنم، احساس میکنم گلها از چشمانم دلارام میشوند، اما در عین حال، هزاران خار در چشمم نشسته و آزارم میدهند.
ز حسرت خواب از دیده گشادست
ز غصه آب در حلقم ببسته است
هوش مصنوعی: به دلیل حسرتی که به خواب نرفتن دارم، چشمانم باز مانده است و غصهای که در دلم دارم، گلویم را بسته است.
ز رحمتهاش گر یابم نصیبی
ز زحمتهای ما او نیز رسته است
هوش مصنوعی: اگر من از رحمتهای او بهرهای ببرم، باید بدانم که او نیز از زحمتها و تلاشهای ما آزاد شده است.
ز حالم هر که پرسد زود گویم
که از پیش خران عیسی برسته است
هوش مصنوعی: هر کس درباره حالم بپرسد، به سرعت میگویم که از پیش خران عیسی گذشتهام.
بحمدالله که در عهدش درستست
همان دل کز فراق او شکسته است
هوش مصنوعی: خوشبختانه در این زمان، دل من که به خاطر جدایی از او شکسته است، هنوز هم در عشق و وفا به او پابرجا مانده است.
همای ظل او گسترده بادا
که چون خورشید بر عالم خجسته است
هوش مصنوعی: پرندهای که تحت سایه اوست، خوشبخت و عزیز خواهد بود، چرا که وجودش مانند خورشید درخشان و تأثیرگذار بر جهان است.