شمارهٔ ۳۸ - در جواب تاج الدین محمد سفری گفت بر بدیهه
ایکه از خاک پای همت خویش
چرخ را تاج سر فرستادی
حور پیرایه کرد و رضوان تاج
هر دعائی که برفرستادی
الحق آن بار از بضاعت فضل
سود کردی دگر فرستادی
قیمت اندکی ندانستم
زین شدی بیشتر فرستادی
بدره سیم را نکردم شکر
صره پر ز زر فرستادی
عقد لؤلؤت را نداده بها
حقه پر گهر فرستادی
بشدم پیش شمع پروانه
که مدد از قمر فرستادی
من به سحر تو بگرویده چرا
معجزه بر اثر فرستادی
بس قویدل شدم به دولت تو
که از این گلشکر فرستادی
دیده مردمی به تو روشن
که به مه نور خور فرستادی
طوق برگردنم تمام نبود
به میانم کمر فرستادی
عیسی اول بشارتی بگذارد
بس محمد بدر فرستادی
تر و خشک حسن دل و جانست
که بدان پر هنر فرستادی
گردی از گرم و سرد چرخ ایمن
که بدو خشک و تر فرستادی
شمارهٔ ۳۷ - در مدح بهرامشاه: همیشه قدر و عمر شاه عالمشمارهٔ ۳۹ - در صفت خیمه گوید: ای قبه معلق چرخ دگر شدی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایکه از خاک پای همت خویش
چرخ را تاج سر فرستادی
هوش مصنوعی: تو که با اراده و تلاش خود، جایگاهی بلند و ارزشمند برای خود به وجود آوردی.
حور پیرایه کرد و رضوان تاج
هر دعائی که برفرستادی
هوش مصنوعی: حوریه زیبایی را به تن کرد و بهشتیان تاجی برای هر دعای تو قرار دادند.
الحق آن بار از بضاعت فضل
سود کردی دگر فرستادی
هوش مصنوعی: به راستی، تو از آن توانایی و دانش خود بهرهمند شدی و دیگر بار را به سوی دیگری فرستادی.
قیمت اندکی ندانستم
زین شدی بیشتر فرستادی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من ارزش و اهمیت تو را در ابتدا به درستی درک نکردم، به همین دلیل تو محبت و توجه بیشتری به من کردی.
بدره سیم را نکردم شکر
صره پر ز زر فرستادی
هوش مصنوعی: من به خاطر زنگهای نقرهای شکر نمیگزارم، تو گلابی پر از طلا برایم فرستادی.
عقد لؤلؤت را نداده بها
حقه پر گهر فرستادی
هوش مصنوعی: شما گوهر باارزشی را بدون ارزش و بهای لازم به کسی دادهاید.
بشدم پیش شمع پروانه
که مدد از قمر فرستادی
هوش مصنوعی: به شمع نزدیک شدم، پروانهای که برای کمک از ماه نور گرفته بود.
من به سحر تو بگرویده چرا
معجزه بر اثر فرستادی
هوش مصنوعی: من چرا به زیبایی و جادوی تو دل باختم، در حالی که معجزهای برای تأثیرگذاری فرستادهای؟
بس قویدل شدم به دولت تو
که از این گلشکر فرستادی
هوش مصنوعی: من به خاطر لطف و نعمت تو، بسیار خوشحال و شاداب شدم که برایم این همه زیبایی و نعمت را فرستادهای.
دیده مردمی به تو روشن
که به مه نور خور فرستادی
هوش مصنوعی: مردم به خاطر تو چشمانشان روشن شده، زیرا تو نوری مانند خورشید به آنها بخشیدهای.
طوق برگردنم تمام نبود
به میانم کمر فرستادی
هوش مصنوعی: بر گردنم طوقی بود که تمام نشده بود و تو کمرم را به میان فرستادی.
عیسی اول بشارتی بگذارد
بس محمد بدر فرستادی
هوش مصنوعی: عیسی پیام اولیهای را به مردم داد، اما محمد پیام نهایی را فرستاد.
تر و خشک حسن دل و جانست
که بدان پر هنر فرستادی
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی تنها مختص ظاهر نیست، بلکه عمق و جان انسان را نیز در بر میگیرد. تو با هنر و خلاقیت خود این ویژگیها را به من هدیه کردهای.
گردی از گرم و سرد چرخ ایمن
که بدو خشک و تر فرستادی
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که در دنیای پر از تغییر و ناپایداری، همیشه به یک نقطه ثابت و اطمینانبخش وجود دارد که میتوان به آن اعتماد کرد. این نقطه، منبعی از آرامش و ثبات در میان هیاهوی زندگی است.

سید حسن غزنوی