گنجور

شمارهٔ ۳۶

گفتم که بمیرم و نبینم که بر شود
بر تخت آل ناصر دین دیو غوریی
من هم کنم عبیر ابوالفتح زیر خاک
بی روی شوم سوری فرخنده سوریی
عمرم دراز گشت چرا تاز اهل غور
دیده کنان بدیدم از این گونه کوریی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم که بمیرم و نبینم که بر شود
بر تخت آل ناصر دین دیو غوریی
هوش مصنوعی: گفتم که ای کاش بمیرم و نخواهید که ببینم که فردی از نسل آل ناصر بر تخت سلطنت بیفتد و چهره‌ای ناشناخته مانند دیو غوری بر سر کار آید.
من هم کنم عبیر ابوالفتح زیر خاک
بی روی شوم سوری فرخنده سوریی
هوش مصنوعی: من هم زیر خاک به خواب می‌روم و یادگارهایی از ابوالفتح را با خود به همراه دارم و همچون روزهایی خوش و فرخنده به زندگی ادامه می‌دهم.
عمرم دراز گشت چرا تاز اهل غور
دیده کنان بدیدم از این گونه کوریی
هوش مصنوعی: عمر من طولانی شد، اما چرا هنوز مانند کسانی که در عمق دریا غوطه‌ورند، به این نوع نابینی و نادانی دچار هستم؟