شمارهٔ ۳۳ - این قطعه را از روی بترجمه خواست
دوستان را من زره پنداشتم بودند هم
لیک بهر دشمنان جاهل بیدین من
راست خواهی تیرشان پنداشتم در راستی
همچنان بودند لیکن در دل غمگین من
گفت هرکس که نکوعهدان دلی دارند پاک
پاک بود آری ولیک از مهر نی از کین من
شمارهٔ ۳۲: دوستان را بند گردان از وفاشمارهٔ ۳۴ - درصفت بارگاه گوید: مشرق خورشید عدل است این همایون بارگاه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوستان را من زره پنداشتم بودند هم
لیک بهر دشمنان جاهل بیدین من
هوش مصنوعی: من دوستانم را مانند زرهای میدیدم، اما در حقیقت برای دشمنان نادان و بیدینی که دارم، به کار نمیآیند.
راست خواهی تیرشان پنداشتم در راستی
همچنان بودند لیکن در دل غمگین من
هوش مصنوعی: آنها را راست و درست میدانستم، اما در درونِ دلِ غمگین من، واقعیت چیز دیگری بود.
گفت هرکس که نکوعهدان دلی دارند پاک
پاک بود آری ولیک از مهر نی از کین من
هوش مصنوعی: هر کسی که دل خوبی دارد و به وعدههای خود پایبند است، بدون شک انسان خوبی است؛ اما من از عشق و محبت او خبری ندارم و از کینه نیز دور نیستم.