شمارهٔ ۲۳
همای عافیت آن روز از قفس بپرید
که در دمادم یک استخوانش صد سگ دید
مشو ز نیک و بد چرخ نیک و بد زنهار
که نیک او ز بد و سر ز پای نیست پدید
بر آسمان و زمین همچو صبح گل هرگز
نه خنده زد که نه در حال خنده جامه درید
ز دام دهر حذر کن که صد هزاران مرغ
در اوفتاد که یک دانه امید نچید
مباش طالب مال و جمال کس کاینجا
ز خون کنند عروس وز آب مروارید
خیال مردن در خواب هم نمی بینی
اگر چه صبح قیامت ز عارضت بدمید
هزار جانش فدا کاندرین عدم خانه
چو عنکبوت کفن هم به دست خویش تنید
گشاده دار درت پیش از آنکه بسته شود
درآن دهان چو قفلت زبان همچو کلید
میان ببند چو گردون و گوشه بنشین
که قطب گشت هر آنکس که گوشه بگزید
چرا یگانه عالم شد آفتاب از آنک
ز خود علایق انجم به تیغ تیز برید
شمارهٔ ۲۲ - در مدح امام برهان الدین گفته در بغداد: امام عالم و برهان دین لسان الحقشمارهٔ ۲۴: جانم غریق نعمت شمس الملوک شد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همای عافیت آن روز از قفس بپرید
که در دمادم یک استخوانش صد سگ دید
هوش مصنوعی: در روزی که پرنده خوشبختی از قفس آزاد شد، وحشت او زمانی بیشتر شد که در حال فرار به یک استخوان برخورد کرد و دید که چندین سگ در حال دنبال کردن او هستند.
مشو ز نیک و بد چرخ نیک و بد زنهار
که نیک او ز بد و سر ز پای نیست پدید
هوش مصنوعی: از خوبی و بدی دوری کن، چون چرخ زمان نیک و بد را به هم پیوند میزند و نباید فراموش کنی که خوب و بد همیشه با هم در حال چرخشند و هیچیک بهطور واضح مشخص نمیشود.
بر آسمان و زمین همچو صبح گل هرگز
نه خنده زد که نه در حال خنده جامه درید
هوش مصنوعی: در آسمان و زمین، مانند صبح که گلها را میخنداند، هرگز چیزی شادابتر از این احساس دیده نمیشود، زیرا در وضعیت خنده، هیچگاه لباس خود را نمیکند.
ز دام دهر حذر کن که صد هزاران مرغ
در اوفتاد که یک دانه امید نچید
هوش مصنوعی: از دامهای زندگی دوری کن، زیرا هزاران پرنده در آن به دام افتادهاند و حتی یک دانه امید هم نتوانستهاند بدست آورند.
مباش طالب مال و جمال کس کاینجا
ز خون کنند عروس وز آب مروارید
هوش مصنوعی: به دنبال مال و زیبایی دیگران نباش؛ زیرا در اینجا عروسها با خون خود ساخته میشوند و مرواریدها از آب به دست نمیآید.
خیال مردن در خواب هم نمی بینی
اگر چه صبح قیامت ز عارضت بدمید
هوش مصنوعی: تو حتی در خواب هم به فکر مرگ نمیافتی، اگرچه صبح قیامت از چهرهات نور میتابد.
هزار جانش فدا کاندرین عدم خانه
چو عنکبوت کفن هم به دست خویش تنید
هوش مصنوعی: هزاران جان او فدای این عدم است؛ مانند عنکبوت که خود را با تارش میپوشاند.
گشاده دار درت پیش از آنکه بسته شود
درآن دهان چو قفلت زبان همچو کلید
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دلت در بسته شود، در دلت را باز نگهدار. زبان تو همچون کلیدی است که میتواند درها را بگشاید، پس غافل نباش.
میان ببند چو گردون و گوشه بنشین
که قطب گشت هر آنکس که گوشه بگزید
هوش مصنوعی: در دل خود آرامش و سکوت ایجاد کن و به گوشهای خلوت برو، زیرا هر کسی که به این گوشهها پناه ببرد، به جایگاه بالایی در عالم رسیده است.
چرا یگانه عالم شد آفتاب از آنک
ز خود علایق انجم به تیغ تیز برید
هوش مصنوعی: چرا خورشید به عنوان بهترین و برترین موجود در عالم شناخته شده است؟ زیرا که با تکیه بر نیروی خود، پیوندها و وابستگیهای دیگران را برمیچیند و بر آنها غلبه میکند.