شمارهٔ ۶۰
ای صاحب آن دو زلف کوتاه
شب پوش منه تو بر رخ ماه
منمای به آفتاب رویت
کز رشک مباد گم کند راه
منگر به ستاره تا ستاره
از غم نشود سیه سحرگاه
زین شرط که گفتمت بمگذر
ای دوست به حق نعمت شاه
خواهی که نشاط خاطر آید
بربط بنواز و جام می خواه
خواهی که نفیر برنیاید
مخرام چنان میان خرگاه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صاحب آن دو زلف کوتاه
شب پوش منه تو بر رخ ماه
هوش مصنوعی: ای کسی که آن دو زلف کوتاه تو شب را می پوشاند، مرا بر چهره ماه نشان مده.
منمای به آفتاب رویت
کز رشک مباد گم کند راه
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشندگی چهرهات، مانند آفتاب، ممکن است دیگران حسد ورزند و در نتیجه، راه خود را گم کنند.
منگر به ستاره تا ستاره
از غم نشود سیه سحرگاه
هوش مصنوعی: به ستاره نگاه نکن، زیرا ممکن است غمگین و تاریک شود. صبح زود که میرسد، همه چیز روشن میشود.
زین شرط که گفتمت بمگذر
ای دوست به حق نعمت شاه
هوش مصنوعی: ای دوست، به خاطر نعمت بزرگ شاه، از این شرطی که به تو گفتم بگذر.
خواهی که نشاط خاطر آید
بربط بنواز و جام می خواه
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل شاد شود، به نواختن ساز بپرداز و از شراب لذت ببر.
خواهی که نفیر برنیاید
مخرام چنان میان خرگاه
هوش مصنوعی: اگر میخواهی صدایی بلند نشود و آرامش حفظ شود، باید دقت کنی که در محل خود به درستی رفتار کنی و از ایجاد هر گونه بینظمی خودداری کنی.