گنجور

شمارهٔ ۵۸

ای ابر گلستان معالی کرم تو
بر قبه عالم زده دولت علم تو
برنده تر از خنجر مریخ حسامت
چالاک تر از کلک عطارد قلم تو
درسایه جاه تو نشینم به حمایت
از دهر که دارم به غلامی رقم تو
خود دهر که باشد که مرا کم زنی آرد
وآنگاه من اندر حرم محترم تو
میر عرب آهو را بنواخت چو گفتند
کین آهو یک روز گذشت از حرم تو
نه تو کم از آن میری نه من کم از آهو
نی نیز کم است از عرب او عجم تو
ای عیسی ایام منم مرغ ضعیفی
زنده شده درباغ سعادت بدم تو
خواهیم تفقد کن و خواهیم سعقد؟
کی دور کنم دیده ز خاک قدم تو
این صیت نخواهی که سلاطین و افاضل
گویند فلان هست ز خیل و حشم تو
برتاز پی دفع گزندی که مبادا
یک مادح ده فن بود اندر حرم تو
تا هست شود در غم تو یاد دل من
تا هست شود بر دل من بار غم تو

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ابر گلستان معالی کرم تو
بر قبه عالم زده دولت علم تو
هوش مصنوعی: ای ابر برکت‌زا، لطف و کرم تو بر بالای جهان، سبب رونق و شکوفایی علم و دانش شده است.
برنده تر از خنجر مریخ حسامت
چالاک تر از کلک عطارد قلم تو
هوش مصنوعی: قلم تو به اندازه‌ای تند و برنده است که از خنجر قوی‌تر و چالاک‌تر از سریع‌ترین چیزهاست.
درسایه جاه تو نشینم به حمایت
از دهر که دارم به غلامی رقم تو
هوش مصنوعی: من در سایه مقام تو قرار می‌گیرم و از زمانه حمایت می‌کنم، زیرا که من به خدمت تو در آمده‌ام.
خود دهر که باشد که مرا کم زنی آرد
وآنگاه من اندر حرم محترم تو
هوش مصنوعی: دنیا چه کسی است که بخواهد من را از تو دور کند، در حالی که من در حرم با احترام تو قرار دارم؟
میر عرب آهو را بنواخت چو گفتند
کین آهو یک روز گذشت از حرم تو
هوش مصنوعی: میر عرب به آهو محبت کرد و وقتی به او گفتند که این آهو یک روز از حرم تو عبور کرده است.
نه تو کم از آن میری نه من کم از آهو
نی نیز کم است از عرب او عجم تو
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر می‌گوید که نه تو از نظر زیبایی و لطافت چیزی کم داری و نه من از نظر عشق و شوق. همچنین او اشاره می‌کند که نه عرب در فخر و فضیلت بر عجم برتری دارد و نه برعکس. به نوعی می‌خواهد بگوید که هرکسی ویژگی‌ها و نقاط قوت خود را دارد و در زیبایی و اصالت کمبودی وجود ندارد.
ای عیسی ایام منم مرغ ضعیفی
زنده شده درباغ سعادت بدم تو
هوش مصنوعی: ای عیسی، من به مانند یک پرنده ناتوان هستم که در باغ خوشبختی زنده شده‌ام.
خواهیم تفقد کن و خواهیم سعقد؟
کی دور کنم دیده ز خاک قدم تو
هوش مصنوعی: می‌خواهم تو را اطراف خودم داشته باشم یا این که به غم و اندوه مشغول باشم؟ چه زمانی می‌توانم نگاه پارسی‌ام را از خاک پای تو دور کنم؟
این صیت نخواهی که سلاطین و افاضل
گویند فلان هست ز خیل و حشم تو
هوش مصنوعی: اهمیت تو را نه تنها سلاطین و افراد برجسته، بلکه دیگران نیز به رسمیت می‌شناسند و درباره‌ات صحبت می‌کنند.
برتاز پی دفع گزندی که مبادا
یک مادح ده فن بود اندر حرم تو
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از آسیب یا ضرر، مبادا کسی که از تو تمجید می‌کند، در درون حریم تو عیب و نقصی داشته باشد.
تا هست شود در غم تو یاد دل من
تا هست شود بر دل من بار غم تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که در غم تو یادم زنده است، بار غم تو بر دوش دل من خواهد بود.