شمارهٔ ۵۴
ای صنم ماه روی هر چه توانی مکن
هست ترا جور خوی تا بتوانی مکن
لاله به سنبل مپوش لعل به لؤلؤ مگیر
زاد تو نیک است باز اندک دانی مکن
کرد سبک دل مرا انده هجران تو
ماه رخا نور حسن حسن گرانی مکن
ای بگه راستی قامت تو همچو تیر
بر من سست ضعیف سخت کمانی مکن
من که جواب از هزار باز نگویم یکی
حرمت آنرا بدان یاوه درائی مکن
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صنم ماه روی هر چه توانی مکن
هست ترا جور خوی تا بتوانی مکن
هوش مصنوعی: ای محبوب زیبا، هر چه در توان داری، نکن! تو را به نادانی، به دلخواه خود وادار نکن.
لاله به سنبل مپوش لعل به لؤلؤ مگیر
زاد تو نیک است باز اندک دانی مکن
هوش مصنوعی: لاله را با سنبل نپوشان و لعل را با لؤلؤ مقایسه نکن، زیرا زاد تو نیکو است؛ پس باز هم قدری از این نکته را ندانسته مگذار.
کرد سبک دل مرا انده هجران تو
ماه رخا نور حسن حسن گرانی مکن
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری تو سنگین شده است. ای ماه چهره، زیبا و با درخشش، لطفاً با زیباییات سنگینی و غم را بیشتر نکن.
ای بگه راستی قامت تو همچو تیر
بر من سست ضعیف سخت کمانی مکن
هوش مصنوعی: ای عزیز، راستش را بخواهی قامت تو همچون تیر است و من در برابر آن سست و ضعیف هستم. پس لطفاً مانند کمان به من فشار نیاور.
من که جواب از هزار باز نگویم یکی
حرمت آنرا بدان یاوه درائی مکن
هوش مصنوعی: من هرگز به هزار بار سوال نمیگویم، پس حرمت این را رعایت کن و بیهوده صحبت نکن.