گنجور

شمارهٔ ۵۰

تن در بد و نیک یار دادیم
دل در غم آن نگار دادیم
تاجی برسر ز خاکپایش
بر تخت وفاش بار دادیم
همرنگ تو سوی گل نشاندیم
هم پای بدست خار دادیم
تا چند مگر که خویشتن را
در عشق هزار بار دادیم
درقبضه زینهار خواری
سرمایه به زینهار دادیم
فرمود که بی قرار می باش
ما نیز براین قرار دادیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تن در بد و نیک یار دادیم
دل در غم آن نگار دادیم
هوش مصنوعی: ما بدن خود را در خوشی و ناخوشی به کسی سپرده‌ایم، اما دل‌مان را در غم معشوقه‌ام گذاشته‌ایم.
تاجی برسر ز خاکپایش
بر تخت وفاش بار دادیم
هوش مصنوعی: ما تاجی به سر او گذاشتیم و از خاک پایش بر تخت نشاندیم و به او ارج و مقام دادیم.
همرنگ تو سوی گل نشاندیم
هم پای بدست خار دادیم
هوش مصنوعی: ما برای تو گلی زیبا چیدیم و در عوض، خارها را در دست تو گذاشتیم.
تا چند مگر که خویشتن را
در عشق هزار بار دادیم
هوش مصنوعی: چقدر باید در عشق خود را به خطر بیندازیم و آسیب ببینیم؟
درقبضه زینهار خواری
سرمایه به زینهار دادیم
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی هشدار داده می‌شود که نباید اجازه دهیم که سرمایه و دارایی‌هایمان به آسانی تحت کنترل دیگران قرار گیرد. این عبارت به معنای احتیاط و مراقبت از منابع و اموال خود است تا از سقوط یا آسیب دیدگی آن‌ها جلوگیری شود.
فرمود که بی قرار می باش
ما نیز براین قرار دادیم
هوش مصنوعی: فرمود که منتظرمان باشید، ما هم بر این اساس باقی خواهیم ماند.