شمارهٔ ۳۲
حسن تو به گفت هم نیاید
نقش تو ز هر قلم نیاید
عیسی شده مگر که جانها
در دام تو جز به دم نیاید
جز بهر نظاره تو خورشید
بر آینه به خم نیاید
درباغ تو چون درخت کس را
از صد سریک قدم نیاید
بر خرسندی شدم ز هجرت
کزهیچ غمیم غم نیاید
نقشم چو به یک فتد ببوسم
ترسم کان نیز هم نیاید
از عاقبتم مپرس تا جان
در زاویه عدم نیاید
در دولت عاشقی حسن را
کانیست که هیچ کم نیاید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حسن تو به گفت هم نیاید
نقش تو ز هر قلم نیاید
هوش مصنوعی: زیبایی تو را هیچ زبانی نمیتواند توصیف کند و هیچ هنرمندی نمیتواند به خوبی تو را به تصویر بکشد.
عیسی شده مگر که جانها
در دام تو جز به دم نیاید
هوش مصنوعی: آیا به راستی جانها جز با دم تو به دام نمیافتند؟
جز بهر نظاره تو خورشید
بر آینه به خم نیاید
هوش مصنوعی: تنها برای تماشای توست که خورشید در آینه نمیتواند به سمت خم شود.
درباغ تو چون درخت کس را
از صد سریک قدم نیاید
هوش مصنوعی: در باغ تو، هیچ کس به اندازه صد قدم نمیتواند به تو نزدیک شود.
بر خرسندی شدم ز هجرت
کزهیچ غمیم غم نیاید
هوش مصنوعی: به خاطر هجرت، خوشحالم و هیچ اندوهی به دلم نمینشیند.
نقشم چو به یک فتد ببوسم
ترسم کان نیز هم نیاید
هوش مصنوعی: وقتی تصویری از من به یکدیگر بیفتد و آن را ببوسم، میترسم که دیگر نتوانم آن را ببینم دوباره.
از عاقبتم مپرس تا جان
در زاویه عدم نیاید
هوش مصنوعی: از سرنوشت من جویا نشو، تا زمانی که جانم به سمت نیستی نرود.
در دولت عاشقی حسن را
کانیست که هیچ کم نیاید
هوش مصنوعی: در دوران عشق و محبت، هیچ چیز کم نمیشود و همه چیز به کمال میرسد.