شمارهٔ ۲۸
لبم از بوس او شکر چیند
گوشم از لعل او گهر چیند
از گریبان چو او برآرد سر
حور دامن ز شرم درچیند
در فراقش ز اشک و چهره من
مرد باید که سیم وزر چیند
باغبان صبحدم نداند چید
هر دم آنچ از رخش نظر چیند
آری آری چو آفتاب آمد
ماه در حال مهره بر چیند
خلق او خلق شاه را ماند
که از او دل گل و شکر چیند
شاه بهرامشه که خنجر او
از سران در مصاف سرچیند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لبم از بوس او شکر چیند
گوشم از لعل او گهر چیند
هوش مصنوعی: لبم به خاطر بوسهی او شیرین شده و گوشم به خاطر زیباییاش گوهری گرانبها جمعآوری کرده است.
از گریبان چو او برآرد سر
حور دامن ز شرم درچیند
هوش مصنوعی: وقتی او سر از گریبان بیرون میآورد، حوری به خاطر شرم، دامنش را میچینند.
در فراقش ز اشک و چهره من
مرد باید که سیم وزر چیند
هوش مصنوعی: در جدایی از او، باید چهرهام پر از اشک باشد و مثل یک مرد، باید بار غم را به دوش بکشم و در این غم و اندوه، خود را جمع و جور کنم.
باغبان صبحدم نداند چید
هر دم آنچ از رخش نظر چیند
هوش مصنوعی: باغبان در صبح زود نمیداند که هر لحظه چه چیزهایی از زیباییهای چهرهاش برداشت میشود.
آری آری چو آفتاب آمد
ماه در حال مهره بر چیند
هوش مصنوعی: به طور کلی، وقتی آفتاب در آسمان میدرخشد، ماه در سایهی آن قرار میگیرد و نورش کمتر میشود. در اینجا میتوان به این نکته اشاره کرد که در زمانهای خاصی، بعضی چیزها درخشش و اهمیت بیشتری پیدا میکنند و برخی دیگر تحت تاثیر آن قرار میگیرند.
خلق او خلق شاه را ماند
که از او دل گل و شکر چیند
هوش مصنوعی: شخصیت او مانند شخصیت شاه است، به طوری که دیگران از او دل خوش و شیرینی میچینند.
شاه بهرامشه که خنجر او
از سران در مصاف سرچیند
هوش مصنوعی: شاه بهرام کسی است که در میدان نبرد مانند خنجری برای سر دشمنان خود عمل میکند.