شمارهٔ ۱۵
ماهیست کز آن روی چو ماهت خبرم نیست
وان چهره زیبای تو پیش نظرم نیست
همچون گل در خاکم و چون شکر در آب
زان غم که ز رخسار و لبت گل شکرم نیست
بر گردون ظفرم هست ولیکن
بر تو که دل و دیده و جانی ظفرم نیست
زرین کمران پیشم هر چند بپایند
چه سود که از دست تو سیمین کمرم نیست
گفتی که ترا باد گران هست خوش و نوش
طعنه مزن ای دوست چو دانی اگرم نیست
داند به کرم عهد و وفای تو که امروز
جز آرزوی روی تو کار دگرم نیست
بهر تو چو دیده که مقیم است و مسافر
ره میروم و گوئی عزم سفرم نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماهیست کز آن روی چو ماهت خبرم نیست
وان چهره زیبای تو پیش نظرم نیست
هوش مصنوعی: سخن از ماهی است که از زیبایی و جلوهٔ تو بیخبر است و آن چهرهٔ دلانگیزت در پیش چشمم نیست.
همچون گل در خاکم و چون شکر در آب
زان غم که ز رخسار و لبت گل شکرم نیست
هوش مصنوعی: من مانند گلی در خاک هستم و مانند شکر در آب، اما از غم اینکه بر روی چهرهات و لبهایت گل خوشبویی نیست، دلگیرم.
بر گردون ظفرم هست ولیکن
بر تو که دل و دیده و جانی ظفرم نیست
هوش مصنوعی: من در آسمان پیروزی دارم، اما برای تو که دل و چشم و جانم را در اختیار داری، پیروزی وجود ندارد.
زرین کمران پیشم هر چند بپایند
چه سود که از دست تو سیمین کمرم نیست
هوش مصنوعی: هرچند که کامرانهای زرین در کنارم باشند، اما چه فایدهای دارد وقتی که کمر نقرهای تو را ندارم؟
گفتی که ترا باد گران هست خوش و نوش
طعنه مزن ای دوست چو دانی اگرم نیست
هوش مصنوعی: گفتی که تو تحت فشار و سختی هستی و از زندگی لذت نمیبری، پس ای دوست، طعنه نزن؛ چون خودت میدانی که اگر من در این وضعیت نباشم، وضعیت بهتری خواهم داشت.
داند به کرم عهد و وفای تو که امروز
جز آرزوی روی تو کار دگرم نیست
هوش مصنوعی: او به خوبی میداند که امروز تنها آرزوی من دیدن روی توست و هیچ کار دیگری ندارم که به آن فکر کنم، چون تو با مهرت و وفا پاکت عهدی در قلب من گذاشتهای.
بهر تو چو دیده که مقیم است و مسافر
ره میروم و گوئی عزم سفرم نیست
هوش مصنوعی: من به خاطر تو مسیر را میپیمایم، با اینکه چشمانم به سوی کسی است که همواره در آنجا است و همزمان در سفر. گویی، تصمیمی برای ترک این مسیر ندارم.