گنجور

شمارهٔ ۱۳ - به التماس دوستی گفته

کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست
همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست
هیچ عاشق دیده خوش در وجود
کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست
ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک
بوی گل بی خار و رنگ لاله بی رخساره نیست؟
بالغه گر می کند دنیایتان تن در دهید
هیچ دلوی نیست در عالم که هر دم پاره نیست؟
چشمشان چون دید حس بر آسمان انداخت آز
بوالعجب شمعی که بی‌خاصیتش دواره نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست
همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست
هوش مصنوعی: کیست در این دوره‌ پر از مصیبت که دلش پاره‌پاره نشده باشد؟ مثل آبی که بر صورت یک دیوانه می‌افتد، هیچ‌کس در این وضعیت آرام نیست.
هیچ عاشق دیده خوش در وجود
کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست
هوش مصنوعی: هیچ عاشقی که دلش شاد باشد، در وجود خود از دیدن رقیب به سرنوشت بد و نابودی نمی‌افتد.
ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک
بوی گل بی خار و رنگ لاله بی رخساره نیست؟
هوش مصنوعی: دوستان، دنیا از تضادها و چیزهای متضاد ساخته شده است. از این رو، بو و عطر گل بدون خار و رنگ لاله بدون زیبایی چهره وجود ندارد.
بالغه گر می کند دنیایتان تن در دهید
هیچ دلوی نیست در عالم که هر دم پاره نیست؟
هوش مصنوعی: اگر دنیا به شما حالی می‌دهد و بر شما سخت نگذارد، باید تسلیم باشید. هیچ دلی در این جهان نیست که هر لحظه شکسته نشود.
چشمشان چون دید حس بر آسمان انداخت آز
بوالعجب شمعی که بی‌خاصیتش دواره نیست
هوش مصنوعی: چشمانشان هنگام مشاهده حس، به آسمان نگاه کرد. شمعی که خاصیتی ندارد، به دور خود نمی‌چرخد.