شمارهٔ ۷۹ - در مدح بهرام شاه غزنوی گوید
بزرگ جشن همایون و ماه فروردین
خجسته بادا بر آفتاب روی زمین
علاء چتر و کلاه و بهاء افسر و بخت
جمال تیغ و نگین و جلال مسندو دین
سپهر قدرت و ناهید بزم و فرخ مهر
شهاب حمله و مریخ رزم و کیوان کین
یمین دولت و دولت بدو گرفته کمال
امین ملت و ملت بدو بمانده متین
ابوالمظفر بهرام شاه بن مسعود
که جان صورت ملک است و نور دیده دین
زمانه قدرت شاهی که گر نگاه کند
به چشم رأفت و رحمت به بنده مسکین
اگر چه همچو الف در جهان ندارد هیچ
شود به دولت او تاجدار همچون شین
به طبع و کف جوادش زمانه برده یسار
برای و قدر بلندش سپهر خورده یمین
سمن نروید هرگز چو مدح او خوشبوی
شکر نباشد هرگز چو یاد او شیرین
ز رأی روشن او شد زمین فلک آثار
ز عدل شامل او شد جهان بهشت آئین
همی بنازد تاج و کلاه و گاه بدو
چو کان بزر عیار و صدف بدر ثمین
خدایگانا شاها مگر تو خورشیدی
که طول و عرض زمین شد ز جود تو زرین
توئی که صورت اقبال را ز سر تا پا
ز بهر دیدن تو دیده گشت چون پروین
ز سهم تیر تو خصمت دو تا شود چو کمان
شهاب وار چنان کو برون جهد ز کمین
چو مر عدو را گوئی بگاه کینه که هان
چو مر ولی را گوئی به وقت حمله که هین
ز بیم تو به جهد بی خلاف زهره آن
ز قهر تو نکشد کوهسار جمله این
جهانیان و جهان را رسید گوئی چشم
در آن زمان که تو با ابرو اندر آری چین
تو آفتابی و بر مه شود ز فر تو خاک
ز بس که پیش تو شاهان بره نهند جبین
خهی سعادت با طالع تو کرده قرآن
زهی سلامت با دانش تو گشته قرین
دل ستم شده از عدل شامل تو ضعیف
تن امل شده از فر بخشش تو سمین
کسی که دید بیان تو دید عالم علم
کسی که یافت امان تو یافت حصن حصین
خدای داده بداد و دهش ترا الهام
سپهر کرده برای و روش ترا تلقین
توئی ز عالم چون عالم از صدف مقصور
توئی ز شاهان چون مصطفی ز خلق گزین
بسان حلقه انگشتریست بر خصمت
همه چنانکه ترا هست جمله زیر نگین
به قدر بیشتری از همه جهان هر چند
توئی جهان را امروز شاه باز پسین
همیشه تا که نشاط مراد را باشد
ز جرم گنبد خضرا طلوع زهره جبین
ز جام زهره زهرا می نشاط بنوش
ز باغ گنبد خضرا گل مراد بچین
شمارهٔ ۷۸ - در مدح قوام الملک احمد عمر گفته به بدیهه: بهشتی نقد شد حاصل سپهری تازه گشت افزونشمارهٔ ۸۰ - در مدح ابوالفتح دولت شاه بن بهرام شاه گوید: تا بر سر ولایت خویش آمدست شاه
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزرگ جشن همایون و ماه فروردین
خجسته بادا بر آفتاب روی زمین
هوش مصنوعی: جشن بزرگ و مبارک فروردین، بر آفتاب زمین خوش بگذرد و خوشایند باشد.
علاء چتر و کلاه و بهاء افسر و بخت
جمال تیغ و نگین و جلال مسندو دین
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زینتها و امکاناتی میپردازد که نشانههای قدرت و زیبایی هستند. در آن اشاره شده که علاء، نماد عزت و شرافت است و چتر و کلاه و بهاء یعنی زینتها و نشانههای مقام و شخصیت. همچنین، بخت و جمال به زیبایی و شانس اشاره دارد و تیغ و نگین و جلال نیز نمایانگر قدرت و ثروت و عظمت هستند. این ترکیب به تصویر کشیدن ترکیبی از زیبایی و قدرت برای یک شخصیت موثر و محترم است.
سپهر قدرت و ناهید بزم و فرخ مهر
شهاب حمله و مریخ رزم و کیوان کین
هوش مصنوعی: در آسمان، سیارهها و ستارهها هر یک نماد قدرت و حرکت خود هستند. ونوس نماد زیبایی و شادی، مریخ نمایانگر جنگ و نبرد، و زحل نشاندهنده درد و کینه است. هر کدام از این天ها، نقش خاصی در زندگی و سرنوشت انسانها دارند.
یمین دولت و دولت بدو گرفته کمال
امین ملت و ملت بدو بمانده متین
هوش مصنوعی: انصاف و راستگویی در حکومت از اهمیت بالایی برخوردار است و بر اساس این اصول، مردم نیز به ثبات و اعتماد در جامعه دست مییابند.
ابوالمظفر بهرام شاه بن مسعود
که جان صورت ملک است و نور دیده دین
هوش مصنوعی: بهرام شاه، پسر مسعود، انسانی بزرگ و با ارزش است که جان و روح سلطنت را در بر دارد و مظهر روشنایی دین و ایمان است.
زمانه قدرت شاهی که گر نگاه کند
به چشم رأفت و رحمت به بنده مسکین
هوش مصنوعی: اگر زمانه و قدرت سلطنت با دیدی رحمتبار به بندگان مسکین بنگرد، دست حمایت و دلسوزی به سوی آنها خواهد داشت.
اگر چه همچو الف در جهان ندارد هیچ
شود به دولت او تاجدار همچون شین
هوش مصنوعی: هرچند در دنیا کسی مانند الف وجود ندارد، اما به برکت او، تاجدار و محترم مانند شین میشود.
به طبع و کف جوادش زمانه برده یسار
برای و قدر بلندش سپهر خورده یمین
هوش مصنوعی: جوانمردی که دارای روح بلند و سخاوت است، زمانه او را به زمین میبرد و به خاطر ظرفیت و ویژگیهای برجستهاش، آسمان او را به بالا میبرد.
سمن نروید هرگز چو مدح او خوشبوی
شکر نباشد هرگز چو یاد او شیرین
هوش مصنوعی: گل نرگس هرگز نمیروید اگر مدح و ستایش او به دل نشیند. یاد او مانند شکر شیرین نیست.
ز رأی روشن او شد زمین فلک آثار
ز عدل شامل او شد جهان بهشت آئین
هوش مصنوعی: به دلیل روشنفکری و دیدگاه واضح او، زمین و آسمان تحت تأثیر قرار گرفتند و با عدل و انصاف او، جهان به مانند بهشتی زیبا و آراسته شد.
همی بنازد تاج و کلاه و گاه بدو
چو کان بزر عیار و صدف بدر ثمین
هوش مصنوعی: تاج و کلاهی که بر سر دارد، به او افتخار میکند و گاهی به مانند گوهری ارزشمند و درخشنده، به او مینگرد.
خدایگانا شاها مگر تو خورشیدی
که طول و عرض زمین شد ز جود تو زرین
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، آیا تو همچون خورشید هستی که با بخشش تو، زمین به طلا تبدیل شده است؟
توئی که صورت اقبال را ز سر تا پا
ز بهر دیدن تو دیده گشت چون پروین
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که نگاهی تمام و کمال به خوشبختی و سعادت را تنها برای دیدن تو به خود گرفتهام، مانند پروین که زیباییاش همه جا را روشن میکند.
ز سهم تیر تو خصمت دو تا شود چو کمان
شهاب وار چنان کو برون جهد ز کمین
هوش مصنوعی: از اثر تیر تو، دشمنانات دو نیم میشوند، مانند تیر شهابی که از کمینگاه خود خارج میشود و به سرعت به هدف میرسد.
چو مر عدو را گوئی بگاه کینه که هان
چو مر ولی را گوئی به وقت حمله که هین
هوش مصنوعی: وقتی که به دشمن میگویی در زمان کینهتوزی که بایست گوش به زنگ باشد، همانطور که به دوست خود در زمان حمله یادآوری میکنی که آماده باشد.
ز بیم تو به جهد بی خلاف زهره آن
ز قهر تو نکشد کوهسار جمله این
هوش مصنوعی: از ترس تو، به تلاش و کوشش بدون هیچ عصبانیتی، زهره (ستاره) آنقدر قوی است که از خشونت تو نمیترسد و همه کوهها را تحمل میکند.
جهانیان و جهان را رسید گوئی چشم
در آن زمان که تو با ابرو اندر آری چین
هوش مصنوعی: در آن زمانی که تو با ابروانت ناز میکشی و چهرهات را میچینی، گویا همه جهان و آنچه در آن است، در تو معطوف شده است.
تو آفتابی و بر مه شود ز فر تو خاک
ز بس که پیش تو شاهان بره نهند جبین
هوش مصنوعی: تو مانند آفتاب هستی که نور و روشنیات بر همه میتابد و باعث میشود که زمین از شدت نور تو، مانند ماه به نظر برسد. از بس که قدرت و عظمت تو زیاد است، حتی شاهان نیز در برابر تو سر تعظیم فرو میآورند.
خهی سعادت با طالع تو کرده قرآن
زهی سلامت با دانش تو گشته قرین
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت با سرنوشت تو آمیخته شده و قرآنی که برکت و سلامت به همراه دارد، به علم و دانشی که تو به دست آوردهای، پیوند خورده است.
دل ستم شده از عدل شامل تو ضعیف
تن امل شده از فر بخشش تو سمین
هوش مصنوعی: دل جریحهدار من از عدل و انصاف تو حیران است و ضعف و ناتوانی من نیز از بخشش و رحمت تو نشأت میگیرد.
کسی که دید بیان تو دید عالم علم
کسی که یافت امان تو یافت حصن حصین
هوش مصنوعی: کسی که کلام تو را بشنود، به حقیقت علم و دانایی را درک کرده است و کسی که از حمایت و امنیت تو برخوردار شود، به پناهگاهی مستحکم دست یافته است.
خدای داده بداد و دهش ترا الهام
سپهر کرده برای و روش ترا تلقین
هوش مصنوعی: خداوند به تو نعمت و بخشش داده و آسمان سرشار از الهامهایش، راه و روش زندگیات را به تو یادآوری میکند.
توئی ز عالم چون عالم از صدف مقصور
توئی ز شاهان چون مصطفی ز خلق گزین
هوش مصنوعی: تو در این جهان مانند عالمی هستی که از صدفی محصور شدهای. تو از میان پادشاهان، مثل پیامبر مصطفی، برگزیدهای.
بسان حلقه انگشتریست بر خصمت
همه چنانکه ترا هست جمله زیر نگین
هوش مصنوعی: شما مانند یک حلقه انگشتری هستید که تمامی ویژگیها و صفات شما بهنوعی درون آن احاطه شدهاند، همانطور که نگین انگشتر بر روی حلقه قرار دارد.
به قدر بیشتری از همه جهان هر چند
توئی جهان را امروز شاه باز پسین
هوش مصنوعی: تو به اندازهای باارزشتری از تمام دنیا که امروزه برای جهان، چون شاهی در پسین است.
همیشه تا که نشاط مراد را باشد
ز جرم گنبد خضرا طلوع زهره جبین
هوش مصنوعی: تا زمانی که شادابی و خوشحالی برآورده شود، از دل آسمان آبی، زهره با رویی درخشان نمایان میشود.
ز جام زهره زهرا می نشاط بنوش
ز باغ گنبد خضرا گل مراد بچین
هوش مصنوعی: از کاسهای خوشنوش و لذتبخش بنوش، از باغی که پر از گلهای زیبا و دلانگیز است، گل مورد نظر خود را بچین و بهرهمند شو.