گنجور

شمارهٔ ۷۴ - در مدح حسن بن احمد گوید

گاه آن است که طفلان چمن
اندر آیند چو عیسی به سخن
گه گشایند دهان از لاله
گه نمایند زبان از سوسن
مددی از دم عیسی است نسیم
ثری از کف موسی است چمن
لاله غرقه به خون همچو حسین
سوسن زنده نفس همچو حسن
چاک زد غنچه گریبان صد جای
از بدی عهد گل تر دامن
گل چو شاهان ز پس پرده غیب
حرکت کرده به سوی گلشن
باد بر شه ره او غاشیه کش
ابر در موکب او مقرعه زن
مشک بید از جهت تحفه باغ
کرده صد لخلخه از مشک ختن
صبح خندان چو گل و گل چون صبح
سحری چاک زده پیراهن
گل چنان آتش افروخت به لطف
که قدح را شده پر آب دهن
یاسمن چون شد فواره می
جوی می‌باید راندن به چمن
آفرین باد که بوئی دارند
از نسیم کرم خواجه من
حسن احمد خاص آن صدری
که نهادند سرانش گردن
کلک او تیزتر از تیر فلک
لطف او پاک تر از دُر عدن
روشن آمد ز جهان تاریک
چون زر از سنگ و گهر از معدن
نه عجب کز قلم چون تیرش
تیغ خورشید بپوشید جوشن
ای بدیهای عدو را لطفت
کرده پاداش به نیکی کردن
لطف مفزای که گهگاه چراغ
هم بمیرد چو فزون شد روغن
رای خورشیدوَشَت چون درتافت
ماه را سوخته گردد خرمن
شدمت بنده بگردان نامم
نسزد دون ترا نام حسن
دوست کامم ز تو و بر من هست
هم بدین جرم جهانی دشمن
ریسمان و ارم از آن می‌تابند
که تهی چشم‌تراند از سوزن
تا شب روز مرقع پوشند
سقف این خانگه بی روزن
بادت از زاویه داران فلک
داعیان پیش خدای ذوالمن
خاک پای تو جهان سرکش
رام امر تو سپهر توسن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاه آن است که طفلان چمن
اندر آیند چو عیسی به سخن
هوش مصنوعی: گاه پیش می‌آید که کودکان در میان گل‌ها و بوستان‌ها به‌سان عیسی با کلامی شیرین و دل‌نشین حاضر می‌شوند.
گه گشایند دهان از لاله
گه نمایند زبان از سوسن
هوش مصنوعی: گاهی لب‌ها با گل لاله باز می‌شود و گاهی زبان با گل سوسن نمایان می‌گردد.
مددی از دم عیسی است نسیم
ثری از کف موسی است چمن
هوش مصنوعی: کمک و یاری از نفس عیسی به وجود آمده و نسیم بهاری که از دستان موسی می‌وزد، مانند باغی است سرشار از زیبایی و زندگی.
لاله غرقه به خون همچو حسین
سوسن زنده نفس همچو حسن
هوش مصنوعی: لاله‌ای که در خون غوطه‌ور است، مانند حسین و سوسنی که زنده است و نفس می‌کشد، مانند حسن.
چاک زد غنچه گریبان صد جای
از بدی عهد گل تر دامن
هوش مصنوعی: غنچه به خاطر بدی دوران گل، بارها بر دامن خود چاک هایی ایجاد کرده است.
گل چو شاهان ز پس پرده غیب
حرکت کرده به سوی گلشن
هوش مصنوعی: گل مانند پادشاهان، به آرامی و از پس پرده نامرئی، به سمت گلستان حرکت کرده است.
باد بر شه ره او غاشیه کش
ابر در موکب او مقرعه زن
هوش مصنوعی: باد بر سر شاه، همچون پرده‌ای از ابر، در حال وزیدن است و در جمع او، نواهای خوشی به گوش می‌رسد.
مشک بید از جهت تحفه باغ
کرده صد لخلخه از مشک ختن
هوش مصنوعی: گل‌های بید از باغ به عنوان هدیه‌ای زیبا به همراه عطر مشک ختن آمده‌اند و این بوی خوش آن‌ها را بسیار دلنشین کرده است.
صبح خندان چو گل و گل چون صبح
سحری چاک زده پیراهن
هوش مصنوعی: صبح، شاداب و سرزنده مانند گل است و گل هم مانند صبح، زیبا و لطیف به نظر می‌رسد که پیراهن خود را چاک زده و آماده‌ی شکفتن است.
گل چنان آتش افروخت به لطف
که قدح را شده پر آب دهن
هوش مصنوعی: گل به قدری با زیبایی و جذابیتش دل را شاد کرده که مانند آتشی در دل، روح را سرشار از شوق و زندگی کرده و این حس را به جایی رسانده که لبی را پر از سرور و شادابی ساخته است.
یاسمن چون شد فواره می
جوی می‌باید راندن به چمن
هوش مصنوعی: زمانی که یاسمن به گل می‌نشیند، باید با شوق و شادابی به چمن برویم و از لذت آن بهره‌مند شویم.
آفرین باد که بوئی دارند
از نسیم کرم خواجه من
هوش مصنوعی: باد خوشی می‌وزد که بویی از لطف و مهربانی آقای من دارد.
حسن احمد خاص آن صدری
که نهادند سرانش گردن
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و ویژگی‌های خاص علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) اشاره دارد. او شخصیتی است که به خاطر فضایل و ویژگی‌های برجسته‌اش، در میان دیگران از مقام و منزلت ویژه‌ای برخوردار است. به نوعی نشان‌دهنده ارادت و احترام به اوست، که سران و بزرگان نیز به او پایبند و گردن‌نهادند.
کلک او تیزتر از تیر فلک
لطف او پاک تر از دُر عدن
هوش مصنوعی: نقش و طرح او از تیزی تیر آسمان بیشتر است و محبت او از پاکی باغ عدن خالص‌تر است.
روشن آمد ز جهان تاریک
چون زر از سنگ و گهر از معدن
هوش مصنوعی: روشنی و حقیقت از دل تاریکی پیدا می‌شود، مانند اینکه طلا از سنگ و جواهر از معدن استخراج می‌شود.
نه عجب کز قلم چون تیرش
تیغ خورشید بپوشید جوشن
هوش مصنوعی: این موضوع جای تعجبی نیست که وقتی قلم به کار می‌رود، همچون تیری می‌تواند نور و روشنی خورشید را بپوشاند و در حقیقت، قدرت نوشتن می‌تواند تاثیرات عمیقی داشته باشد.
ای بدیهای عدو را لطفت
کرده پاداش به نیکی کردن
هوش مصنوعی: ای کسی که بدی‌های دشمن را با نیکی پاسخ می‌دهی، این کار تو نشانه‌ای از لطف و بزرگواری است.
لطف مفزای که گهگاه چراغ
هم بمیرد چو فزون شد روغن
هوش مصنوعی: اگر چه گاهی اوقات نور چراغ هم خاموش می‌شود، اما در صورت افزایش روغن، روشنایی بیشتری به دست می‌آید.
رای خورشیدوَشَت چون درتافت
ماه را سوخته گردد خرمن
هوش مصنوعی: زمانی که نور خورشید به شدت بتابد، ماه به شدت محو و نابود می‌شود و مانند کاه و باران در آتش می‌سوزد.
شدمت بنده بگردان نامم
نسزد دون ترا نام حسن
هوش مصنوعی: من به بندگی تو درآمدم و نامم را تغییر بده، زیرا به تو نمی‌سازد که من را حسن نامند.
دوست کامم ز تو و بر من هست
هم بدین جرم جهانی دشمن
هوش مصنوعی: دوست من از تو راضی است و من به خاطر این رابطه، جهان با من دشمنی می‌کند.
ریسمان و ارم از آن می‌تابند
که تهی چشم‌تراند از سوزن
هوش مصنوعی: ریسمان و ارم به خاطر این که دیدشان به شدت کم است، می‌لرزند و تار و پود آن‌ها به هم می‌پاشد.
تا شب روز مرقع پوشند
سقف این خانگه بی روزن
هوش مصنوعی: تا زمانی که شب و روز ادامه دارد، سقف این خانقاه همیشه بدون روزنه خواهد بود.
بادت از زاویه داران فلک
داعیان پیش خدای ذوالمن
هوش مصنوعی: باد تو از کهکشان‌ها به سمت خداوند دعوت می‌کند.
خاک پای تو جهان سرکش
رام امر تو سپهر توسن
هوش مصنوعی: خاک پای تو، جهانی سرکش را زیر فرمان تو درآورده و آسمان همچون اسبی مطیع، به خواسته‌های تو پاسخ می‌دهد.