گنجور

شمارهٔ ۶۵ - این مرثیه از برای والده سلطان سعید ولد بن بهرام شاه گوید (کذا)

آراستند روضه آرامگاه جان
یک سر گشاده شد همه درهای آسمان
بگشاده در تحیت کروبیان دهن
بربسته در کرامت روحانیان میان
صبح عدم کشید سر از ظلمت وجود
نور یقین نمود رخ از پرده گمان
الطاف حق مظله رحمت فرو گذاشت
وز مه گذشت مهد خداونده جهان
رضوان ره بهشت نموده که مرحبا
مهمان نو رسیده منم تازه میزبان
هر لحظه آن اشارت کرده بسوی این
هر ساعت آن بشارت برده بسوی آن
این را ز حوض کوثر در دست یک قدح
وانرا ز شاخ طوبی صد دسته از نشان
پیش آمده به خدمت کدبانوان خلد
در پرسش و درود همه گشته یکزبان
کایزد نهاد مریم اسلام را محل
نزدیک شد زبیده ایام را مکان
این نعمت بزرگ که او یافت از خدای
اکنون بزرگ بادا مزد خدایگان
خورشید ملک و ملت جمشید تاج و تخت
دریای عفو و رحمت و دارای انس و جان
سلطان ابوالمظفر بهرامشاه که ساخت
عالی همای همتش از سدره آشیان
ای پادشاه مشفق و سلطان نیک عهد
وی خسرو و رحیم دل و شاه مهربان
دلشاد و کامکار تو در خسروی به پای
سر سبز و سرخ روی تو در مملکت به مان
منت خدای را که ملک خلقی و ملک
مژده زمانه را که جوانبختی و جوان
جز در بهشت نوش که خورده است بی شرنگ
جز بر خدای سود که کرده است بی زیان
بر خاطر مکرم غم بعد از این منه
وز نرگس مبارک نم بیش از این مران
آنرا که چون تو قرت عین است یادگار
حقا که چون خضر بودش عمر جاودان
تا دوست برنیامد و دشمن فرو نشد
در دولت لقای تو می بود شادمان
چون هر دو را به کام دل خویشتن بید
دادش به حق امانت و برخاست از میان
بیتی دو بنده گفت دعائیست بس بزرگ
گر هیچ شاه صبر کند مستجاب دان
بادا طلوع شمس الهی که شد سپهر
بادا بقای گوهر شاهی که رفت کان
تا صبح روز محشر خورشید ملک را
بیدار باد بخت که خوش خفت پاسبان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آراستند روضه آرامگاه جان
یک سر گشاده شد همه درهای آسمان
هوش مصنوعی: بهشت را زینت کردند و آرامگاه جان به زیبایی آراسته شد، و در این حال، همه درهای آسمان به روی او باز شدند.
بگشاده در تحیت کروبیان دهن
بربسته در کرامت روحانیان میان
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که فرشتگان با روی گشاده و خوشامدگویی، در را به روی دیگران باز کرده‌اند، در حالی که روحانیون با احترام و کرامت به میهمانان استقبال می‌کنند.
صبح عدم کشید سر از ظلمت وجود
نور یقین نمود رخ از پرده گمان
هوش مصنوعی: صبحی از عدم به وجود آمد و تاریکی را کنار زد. نور یقین ظهور کرد و چهره‌اش از پشت پرده‌های گمان نمایان شد.
الطاف حق مظله رحمت فرو گذاشت
وز مه گذشت مهد خداونده جهان
هوش مصنوعی: نعمت‌های الهی همچون سایه‌ای از رحمت، بر ما فرود آمده است و از مهتاب هم فراتر رفته، زیرا این مهد به معنای سرزمین آفرینش و کائنات بندگی را به وجود آورده است.
رضوان ره بهشت نموده که مرحبا
مهمان نو رسیده منم تازه میزبان
هوش مصنوعی: رضوان که نگهبان بهشت است، به خاطر ورود من، یعنی مهمان تازه‌وارد، خوش‌آمد می‌گوید و من هم به عنوان میزبان تازه در حال خوشحال کردن مهمانان هستم.
هر لحظه آن اشارت کرده بسوی این
هر ساعت آن بشارت برده بسوی آن
هوش مصنوعی: هر لحظه مانند نشانه‌ایست که به سویی خاص اشاره می‌کند و هر ساعت، نوید و خبری به سویی دیگر می‌آورد.
این را ز حوض کوثر در دست یک قدح
وانرا ز شاخ طوبی صد دسته از نشان
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی از فضیلت و نعمت‌های الهی سخن می‌گوید. به نوعی، از زندگی و ثمرات معنوی که از مبدأ باطنی و پاک نازل می‌شود، یاد می‌کند. حوض کوثر و شاخ طوبی به عنوان نمادهایی از رحمت و برکت الهی معرفی شده‌اند که از آنها می‌توان بهره‌مند شد و به نوعی نمایانگر سعادت و خوشبختی در زندگی است.
پیش آمده به خدمت کدبانوان خلد
در پرسش و درود همه گشته یکزبان
هوش مصنوعی: به وجود کدبانوان بهشت حضور یافته، در سوال و سلام، همه با هم هماهنگ و یکدست شده‌اند.
کایزد نهاد مریم اسلام را محل
نزدیک شد زبیده ایام را مکان
هوش مصنوعی: مریم به عنوان مادر اسلام در نظر گرفته شده و زبیده نیز به عنوان محلی نزدیک به او، زمان‌های خوب و برجسته را به نمایش می‌گذارد.
این نعمت بزرگ که او یافت از خدای
اکنون بزرگ بادا مزد خدایگان
هوش مصنوعی: این موهبت بزرگی که او از خداوند به دست آورده، اکنون سزاوار ستایش و بزرگ‌داشت است.
خورشید ملک و ملت جمشید تاج و تخت
دریای عفو و رحمت و دارای انس و جان
هوش مصنوعی: خورشید نماد سلطنت و ملت جمشید است که تاج و تخت را به همراه دارد و دریایی از بخشش و مهربانی است و مملو از محبت و انسانیت می‌باشد.
سلطان ابوالمظفر بهرامشاه که ساخت
عالی همای همتش از سدره آشیان
هوش مصنوعی: سلطان بهرامشاه، شخصیتی بزرگ و باعظمت است که درختی تنومند و سرسبز از تلاش‌ها و اقداماتش ساخته است و به ارتفاعی بلند دست یافته است.
ای پادشاه مشفق و سلطان نیک عهد
وی خسرو و رحیم دل و شاه مهربان
هوش مصنوعی: ای پادشاه دلسوز و فرمانروای نیکوکار، تو همچون خسرو هستی و قلبی مهربان و رحیم داری.
دلشاد و کامکار تو در خسروی به پای
سر سبز و سرخ روی تو در مملکت به مان
هوش مصنوعی: شادی و موفقیت تو در سلطنت به اندازه زیبایی و طراوت چهره‌ات در میهن قابل توجه است.
منت خدای را که ملک خلقی و ملک
مژده زمانه را که جوانبختی و جوان
هوش مصنوعی: خدا را شکر که توانسته‌ایم مخلوقاتی را خلق کنیم و همچنین خدا را به خاطر نیروی جوانی و خوشبختی که به ما داده، ستایش کنیم.
جز در بهشت نوش که خورده است بی شرنگ
جز بر خدای سود که کرده است بی زیان
هوش مصنوعی: جز در بهشت، نوشیدنی که بدون تلخی است، وجود ندارد و تنها بهره‌ای که از خدا می‌برند، سودی است که بدون ضرر است.
بر خاطر مکرم غم بعد از این منه
وز نرگس مبارک نم بیش از این مران
هوش مصنوعی: غم بعد از این را از دل مکرم خود دور کن و نرگس زیبای خود را بیشتر از این آزرده مکن.
آنرا که چون تو قرت عین است یادگار
حقا که چون خضر بودش عمر جاودان
هوش مصنوعی: کسی که چون تو، چشم و دلش روشن است و یادگاری از حقیقت دارد، به راستی که همانند خضر، دارای عمری جاودانه است.
تا دوست برنیامد و دشمن فرو نشد
در دولت لقای تو می بود شادمان
هوش مصنوعی: تا زمانی که دوستی ظهور نکند و دشمنی کاهش نیابد، در خوشبختی ملاقات تو، من همیشه شادمان خواهم بود.
چون هر دو را به کام دل خویشتن بید
دادش به حق امانت و برخاست از میان
هوش مصنوعی: زمانی که هر دو طرف به خواسته‌های خودشان رسیدند، او به درستی به آن‌ها اعتماد کرد و از جمع خارج شد.
بیتی دو بنده گفت دعائیست بس بزرگ
گر هیچ شاه صبر کند مستجاب دان
هوش مصنوعی: دو بنده دعایی گفتند که بسیار بزرگ و مهم است، اگرچه هیچ شاهی صبر کند، این دعا رد نخواهد شد.
بادا طلوع شمس الهی که شد سپهر
بادا بقای گوهر شاهی که رفت کان
هوش مصنوعی: ن希望 بیشتری بر این است که نور خورشید الهی در افق بگنجد و همچنین آرزو می‌کنم که ارزش و مقام گوهر شاهی که از دست رفته، باقی بماند.
تا صبح روز محشر خورشید ملک را
بیدار باد بخت که خوش خفت پاسبان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که امیدواریم در روز قیامت، خورشید ملائکه بیدار باشد و بخت و اقبال خوب، پاسبانی کند که دیگران خوش خواب باشند. به عبارتی دیگر، به روزی اشاره دارد که همه چیز روشن و واضح می‌شود و حال و هوای آن روز خوش و سرشار از امید است.