شمارهٔ ۶۴ - در مدح آتسز خوارزم شاه گوید
دیدم به خواب دوش براقی ز نور جان
میدانش نی ولیکن جولانش بیکران
بالای او وجود و هم او طایر از وجود
پهنای او مکان و هم او فارغ از مکان
مریخ زور و تیر کتابت زحل رکاب
خورشید روی و زهره نشاط و قمر عیان
از حلقه هلالش زمینی سبک ولیک
از کوکب مجره برو ساختی گران
افتاده همچو سنگی بر راه او زمین
برخاسته چو گردی از نعل او زمان
وانگه یکی فرشته بدیدم بر آن براق
کایزد برای رحمتش آورد در جهان
بازی عقاب قدرت و طاوس پر و بال
مرغی همای سایه و سیمرغ آشیان
بالش هزار حمله خورشید نوربخش
بر صد هزار و مر همه چون ابر درفشان
گفتم که آن براق که و آن فرشته کیست
دولت چه گفت گفت که آگه شو و بدان
والله که آن براق فلک وان فرشته نیست
خوارزم شاه اتسز شاه جهان ستان
دادی فلک عنان ارادت بدست او
یعنی که مرکبم به مراد خودت بران
خواهی ببند کار جهان خواه برگشای
خواهی بدار گنج زمین خواه برفشان
گر کوششت بیفتد پر داده ام به تیر
ور بخششت بباید زر داده ام بکان
خصمت کجاست در کف پای منش فکن
یار تو کیست بر سر و چشم منش نشان
بگشای حصن رای و فرو بند کار جم
بربای تاج قیصر و بشکن سریر خان
تیر است کاتب تو و برجیس کدخدای
ماه است قاصد تو و خورشید پاسبان
یک جرعه می ز جام تو ناهید رود زن
یک قطره خون ز تیغ تو مریخ پهلوان
حزم گران رکاب تو گشتست آفتاب
عزم سبک عنان تو گشتست آسمان
کین صد هزار تیغ کشد از یکی سپر
وان صد هزار تیر زند از یکی کمان
چون ذره اند لشکر منصور بی عدد
لیکن به تیغ تیز چو خورشید کامران
چندانکه مه ستاند از آفتاب نور
چندانکه زهره سازد با مشتری قرآن
بر مشتری و زهره بناز از سعود دل
بر آفتاب و ماه بتاب از ضیاء جان
هم کار من به خدمت تو گشت منتظم
هم نام تو به مدحت من ماند جاودان
شمارهٔ ۶۳ - در مرثیه جمال الدین احمد قاضی سراید: ای دلت بی خبر از مملکت عالم جهانشمارهٔ ۶۵ - این مرثیه از برای والده سلطان سعید ولد بن بهرام شاه گوید (کذا): آراستند روضه آرامگاه جان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیدم به خواب دوش براقی ز نور جان
میدانش نی ولیکن جولانش بیکران
هوش مصنوعی: در خواب شب گذشته، نوری درخشان را دیدم که نمیدانستم اصل آن چیست، اما زیبایی و آزادیاش بیحد و حصر بود.
بالای او وجود و هم او طایر از وجود
پهنای او مکان و هم او فارغ از مکان
هوش مصنوعی: عالیترین وجود، همانند پرندهای در آسمان نیازی به مکان خاصی ندارد و در عین حال، همه جا را دربر میگیرد. او همواره آزاد و فراتر از محدودیتهای مکانهاست.
مریخ زور و تیر کتابت زحل رکاب
خورشید روی و زهره نشاط و قمر عیان
هوش مصنوعی: سیاره مریخ به معنای قهرمانی و قدرت است، زحل حکایت از ثبات و حمایت میکند، خورشید نماد زیبایی و روشنایی است، زهره نمایانگر شادابی و نشاط، و قمر نمادی از روشنایی و نمایان بودن است. به این ترتیب، این تصویر کلی از تأثیرات و ویژگیهای مختلف این سیارهها بر زندگی و روحیه انسانی را به نمایش میگذارد.
از حلقه هلالش زمینی سبک ولیک
از کوکب مجره برو ساختی گران
هوش مصنوعی: از نازکی و لطافت زیبایی او مانند حلقهای از ماه، به نظر میرسد که سبکی و آسانی دارد، اما در واقع از ستارهای درخشان (کوکب) پر از دردسر و رنج ساخته شده است.
افتاده همچو سنگی بر راه او زمین
برخاسته چو گردی از نعل او زمان
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که وجود موانع و مشکلاتی در مسیر او مانند سنگی در راه است، در حالی که زمان به سرعت و مانند گردی از زیر پای او حرکت میکند و تغییر میکند.
وانگه یکی فرشته بدیدم بر آن براق
کایزد برای رحمتش آورد در جهان
هوش مصنوعی: سپس یکی فرشته را دیدم که بر آن مرکب درخشانی نشسته بود، مرکبی که خداوند برای رحمتش در زمین فرستاده است.
بازی عقاب قدرت و طاوس پر و بال
مرغی همای سایه و سیمرغ آشیان
هوش مصنوعی: در این تصویر، عقاب به عنوان نماد قدرت و سلطه به نمایش درآمده است، در حالی که طاووس نمایانگر زیبایی و جلوههای ظاهری است. این بیان به تضاد میان قدرت و زیبایی اشاره دارد. همچنین، همای و سیمرغ، که هر دو نمادهایی از آزادی و بلندپروازی هستند، به تصویر کشیده شدهاند، نشاندهندهی آرزوها و آشیانههایی که به دنبال دستیابی به آنها هستیم.
بالش هزار حمله خورشید نوربخش
بر صد هزار و مر همه چون ابر درفشان
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن شدت تابش و زیبایی خورشید میپردازد. خورشید که همچون یک منبع نوربخش و پرانرژی است، به شدت بر روی زمین و آسمان تاثیر میگذارد. همه چیز تحت این نور و حرارت قرار میگیرد و مانند ابری در حال وزش و تغییر حالت دیده میشود. به طور کلی، این بیان نمادین، عظمت و زیبایی جهان را در زیر تابش خورشید به تصویر میکشد.
گفتم که آن براق که و آن فرشته کیست
دولت چه گفت گفت که آگه شو و بدان
هوش مصنوعی: گفتم که آن وسیلهی سریع و آن موجود آسمانی کیست؟ دولت پاسخ داد که آگاه باش و این را درک کن.
والله که آن براق فلک وان فرشته نیست
خوارزم شاه اتسز شاه جهان ستان
هوش مصنوعی: به خدا قسم که آن موجود نورانی در آسمان و آن فرشتهای که میگویی، در واقع خوارزمشاه است که پادشاه جهانیان است.
دادی فلک عنان ارادت بدست او
یعنی که مرکبم به مراد خودت بران
هوش مصنوعی: تو به آسمان اختیار عشق و ارادت را سپردی، یعنی اینکه سوار بر مرکب خود، به سوی خواستههای تو حرکت میکنم.
خواهی ببند کار جهان خواه برگشای
خواهی بدار گنج زمین خواه برفشان
هوش مصنوعی: اگر بخواهی میتوانی کارهای دنیا را به سامان برسانی، یا اگر بخواهی میتوانی همه چیز را رها کنی. میتوانی ثروتهای زمین را به دست آوری و یا بر آنها نغمهای شاد برپا کنی.
گر کوششت بیفتد پر داده ام به تیر
ور بخششت بباید زر داده ام بکان
هوش مصنوعی: اگر تلاشت به ثمر نرسد، من به تو پاداشی میدهم، و اگر به تو بخشش شود، باید چیزی ارزشمند به من ببخشی.
خصمت کجاست در کف پای منش فکن
یار تو کیست بر سر و چشم منش نشان
هوش مصنوعی: دشمنت کجاست، زیر پای من قرار میگیرد. دوست تو کیست که بر سر و چشمان من نشسته است؟
بگشای حصن رای و فرو بند کار جم
بربای تاج قیصر و بشکن سریر خان
هوش مصنوعی: ذهن خود را باز کن و کارهای جم را متوقف کن. تاج قیصر را بگیر و تخت پادشاهی را بشکن.
تیر است کاتب تو و برجیس کدخدای
ماه است قاصد تو و خورشید پاسبان
هوش مصنوعی: نویسندهای است که تیرهایش به دقت پرتاب میشود و شخصیت برجیس، که در رهبری و سرپرستی ماه کم نظیر است، پیامرسان خوبی برای توست. همچنین، خورشید نیز مسئول حفاظت و نگهداری از تو میباشد.
یک جرعه می ز جام تو ناهید رود زن
یک قطره خون ز تیغ تو مریخ پهلوان
هوش مصنوعی: یک جرعه از شراب تو، مرا به سر طراوت و شادابی میکشاند، و یک قطره خون از ضربت تو، به عنوان نشانهای از دلیری و قدرت، در میانه جنگ برافراشته میشود.
حزم گران رکاب تو گشتست آفتاب
عزم سبک عنان تو گشتست آسمان
هوش مصنوعی: حزم و استقامت تو مانند آفتاب روشن شده است و ارادهات مانند آسمان سبک و آزاد شده است.
کین صد هزار تیغ کشد از یکی سپر
وان صد هزار تیر زند از یکی کمان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از یک سپر میتوان صد هزار تیغ را بیرون کشید و از یک کمان نیز میتوان صد هزار تیر را شلیک کرد. به نوعی، اشاره دارد به قدرت و تأثیر یک فرد یا یک ابزار در ایجاد اثر بزرگ و زیاد.
چون ذره اند لشکر منصور بی عدد
لیکن به تیغ تیز چو خورشید کامران
هوش مصنوعی: اگرچه لشکر منصور به تعداد بسیار زیادی باشد، اما مانند ذرات ریز به نظر میرسند. اما با شمشیر تیز و درخشانش، مانند خورشید پیروزمندانه میدرخشد.
چندانکه مه ستاند از آفتاب نور
چندانکه زهره سازد با مشتری قرآن
هوش مصنوعی: به میزان نوری که ماه از آفتاب میگیرد، و به مقدار نوری که زهره در کنار مشتری ایجاد میکند، میتوان بر اهمیت و ارزش قرآن پی برد.
بر مشتری و زهره بناز از سعود دل
بر آفتاب و ماه بتاب از ضیاء جان
هوش مصنوعی: به سیارههای مشتری و زهره افتخار کن و از روشنایی آفتاب و ماه لذت ببر، زیرا این نور جان را روشن میکند.
هم کار من به خدمت تو گشت منتظم
هم نام تو به مدحت من ماند جاودان
هوش مصنوعی: کارم به خدمت تو نظم و ترتیب یافت و نام تو در مدح من همیشه باقی ماند.