شمارهٔ ۴۶ - هم در مدح بهرام شاه گفت در شکارگاه
ناگاه چو بشنید شهنشه خبر شیر
فرمود که تازید سبک بر اثر شیر
چندانکه خبر گشت یقین شاه ز مرکب
بر پیل شد و کرد چو شاهان خطر شیر
خود شاه در این بود که در لشکر منصور
آوازه در افتاد که اینک خبر شیر
آهو بره بر پشته و گور از گله بر بست
اقبال خداوند جهان رهگذر شیر
بازوش قوی باد که در حین ز کمان چرخ
بر چرخ رسانید نفیر و نفر شیر
گه شیر به چنگال همی خست پی پیل
گه پیل به خرطوم همی کوفت سر شیر
چون پنجه فصاد گهی ناز و گهی نیش
در کرد مر آن پنجه بر نیشتر شیر
کوشید چو بیلک ز دلش نیش چو بگذشت
تاریک شد آن دیده خیره نگر شیر
تا پنج عدد شیر نیفکند شهنشه
نامد بسوی خوابگه از آبخور شیر
تیرش سوی آن جوی که در بیشه همی رفت
بگشاد زه از چشمه خون جگر شیر
ای آنکه رکابت چو سوی بیشه گذر کرد
جان بود همه خدمتی ما حضر شیر
هم ذات ترا باره سیمین ز تن پیل
هم تیر ترا ترکش زرین ز بر شیر
چونان برهانیدی شیران عرین را
کاهو مثل آورد ز حزم و حذر شیر
بو کز سرطان آید در سنبله خورشید
کامسال بگردد ز نهیب تو سر شیر
زین پس سکرة در ازان کز بیخ پلید؟
با نور نشیند ز عواقب ز بتر شیر؟
ای شاه بدشت آهو و نخجیر و دد و دام
گویند همی هر یک عیب و هنر شیر
رفتند گوزنان بره تهنیت گور
گشتند شکالان بعرین نوحه گر شیر
هر لحظه از آن خون شکاری بشماتت
دم دم همه آشامند خون هدر شیر
زین یک اثر تو که جهان پر خبرت باد
روباه ندارد خبر و نه اثر شیر
شمارهٔ ۴۵ - در صف چشم و مدح قوام الدین ابومحمد طاهر وزیر گوید: خدای عز و جل داد بنده را در سرشمارهٔ ۴۷: زهی رفیع محلت برون ز حد قیاس
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناگاه چو بشنید شهنشه خبر شیر
فرمود که تازید سبک بر اثر شیر
هوش مصنوعی: ناگهان وقتی شاه خبر شیر را شنید، دستور داد که با سرعت به دنبال شیر بروند.
چندانکه خبر گشت یقین شاه ز مرکب
بر پیل شد و کرد چو شاهان خطر شیر
هوش مصنوعی: وقتی خبر به او رسید که اتفاقی رخ داده است، به سرعت از اسب خود پیاده شد و مانند پادشاهان، با شجاعت و جسارت به میدان رفت.
خود شاه در این بود که در لشکر منصور
آوازه در افتاد که اینک خبر شیر
هوش مصنوعی: شاه در این موضوع دخالت کرد که در سپاه منصور خبری پخش شد که هم اکنون خبر از یک شیر آمده است.
آهو بره بر پشته و گور از گله بر بست
اقبال خداوند جهان رهگذر شیر
هوش مصنوعی: آهو برهای بر روی تپه ایستاده و گورهای دیگر از گله دور شدهاند، این نشان از نعمت و خوش شانسی خداوندی است که راه را برای شیر روشن کرده است.
بازوش قوی باد که در حین ز کمان چرخ
بر چرخ رسانید نفیر و نفر شیر
هوش مصنوعی: دست های تو باید قوی باشد تا بتوانی صدای ایجاد شده از چرخش کمان را به جهات مختلف برسانی، مانند صدای شیر که در طبیعت طنینانداز است.
گه شیر به چنگال همی خست پی پیل
گه پیل به خرطوم همی کوفت سر شیر
هوش مصنوعی: گاهی شیر با چنگال خود به سمت فیل حمله میکند و گاهی هم فیل با خرطومش ضربهای به سر شیر میزند.
چون پنجه فصاد گهی ناز و گهی نیش
در کرد مر آن پنجه بر نیشتر شیر
هوش مصنوعی: چون دست فصاد گاهی در ناز و گاهی در خشم عمل میکند، آن دست بر نیش شیر فرود آمد.
کوشید چو بیلک ز دلش نیش چو بگذشت
تاریک شد آن دیده خیره نگر شیر
هوش مصنوعی: به کوشش بیلک، وقتی که نیش را از دلش دور کرد، آن دیده خیره، پس از آنکه تاریک شد، به شیر نگاه کرد.
تا پنج عدد شیر نیفکند شهنشه
نامد بسوی خوابگه از آبخور شیر
هوش مصنوعی: تا زمانی که پنج عدد شیر در آبخور خود نتوانند شیر را بیندازند، پادشاه به سوی خوابگاه خود نمیرود.
تیرش سوی آن جوی که در بیشه همی رفت
بگشاد زه از چشمه خون جگر شیر
هوش مصنوعی: تیر او به سمت جویی رفت که در جنگل جاری بود و با شلیک آن، زخم عمیقی ایجاد کرد که خون دل را به بیرون ریخت.
ای آنکه رکابت چو سوی بیشه گذر کرد
جان بود همه خدمتی ما حضر شیر
هوش مصنوعی: ای کسی که وقتی به جنگل میری، جان ما در خدمت توست و نشانهی قدرت و شجاعت تو هستیم.
هم ذات ترا باره سیمین ز تن پیل
هم تیر ترا ترکش زرین ز بر شیر
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و قدرت ذات انسان اشاره دارد. در آن از تشبیههایی استفاده شده تا نشان دهد که اگرچه انسان ممکن است در ظاهری عادی باشد، اما در درونش نیرویی بزرگ و ارزشمند نهفته است. مانند نقرهای در دل یک فیل بزرگ و یا تیر زری که از کمان یک شیر برمیخیزد، توان و قدرت در ذات انسان وجود دارد که میتواند آن را به جلو ببرد.
چونان برهانیدی شیران عرین را
کاهو مثل آورد ز حزم و حذر شیر
هوش مصنوعی: به گونهای استدلال و دلیلی قوی آوردی که شیران درنده در لانه خود به ایمنی و احتیاط، کاهو را به عنوان نمونهای از هوشیاری و مراقبت به کار ببرند.
بو کز سرطان آید در سنبله خورشید
کامسال بگردد ز نهیب تو سر شیر
هوش مصنوعی: بوی خوشی که از سنبلهٔ خورشید در فضای سرخوشی به مشام میرسد، با تاثیر تو و قدرت وجودت، میتواند بر سر شیر نیز بپیچد و آن را تحت تأثیر قرار دهد.
زین پس سکرة در ازان کز بیخ پلید؟
با نور نشیند ز عواقب ز بتر شیر؟
هوش مصنوعی: از این پس، چرا باید به شرارت و ناپاکی دل ببندیم؟ در حالی که با نور و روشنی میتوانیم از پیامدهای بد دوری کنیم و به کمال و خوبی برسیم.
ای شاه بدشت آهو و نخجیر و دد و دام
گویند همی هر یک عیب و هنر شیر
هوش مصنوعی: ای پادشاه سرزمین شکار و طبیعت، هر یک از حیوانات و جانوران به نوعی از عیب و هنر شیر سخن میگویند.
رفتند گوزنان بره تهنیت گور
گشتند شکالان بعرین نوحه گر شیر
هوش مصنوعی: گوزنها به تنهاای با خوشحالی به سوی گور رفتند و در این میان، گرگها با صدای سوگواری به دنبال شکار شیر هستند.
هر لحظه از آن خون شکاری بشماتت
دم دم همه آشامند خون هدر شیر
هوش مصنوعی: هر لحظه که از آن خون شکار در بدن تو جاری است، در واقع نشانهای است از اینکه همه چیز در حال مصرف و نابود کردن آن است.
زین یک اثر تو که جهان پر خبرت باد
روباه ندارد خبر و نه اثر شیر
هوش مصنوعی: از تأثیرات تو، جهان از خبرهای تو لبریز است و نه کسی از روباه خبر دارد و نه از اثر شیر.