شمارهٔ ۳۴ - ایضا در مدح بهرام شاه است
یارب منم که بخت مرا باز در کشید
وز قعر چاه تیره به اوج قمر کشید
بختم گرفت در بر از آن پس که رخ بتافت
چرخم نهاد گردن از آن پس که سر کشید
منت خدای را که شب تیره رنگ من
آخر به آخر آمد و بوی سحر کشید
این حضرتست یارب و این دیده من است
کین خاک بارگه را چون سرمه در کشید
بهرام شاه اعظم اعدل که بهر او
بهرام بر سپهر حسام ظفر کشید
در خدمتش دو پیکر یکرویه شد چنانک
جان بست بر میان و پس آنگه کمر کشید
چون او نمود بحر گهر بار زاستین
دامن ز شرم بخشش او ابر در کشید
خورشید را هر آنکه چو بهرام راد خواند
والله که این رقم نه ز عقل و بصر کشید
بهرام کوه کوه ببخشید گنج زر
خورشید ذره ذره سوی کوه زر کشید
اندر پناه شحنه فرمان مطلقش
این بنده رخت خود ز سفر در حضر کشید
شاه آفتاب حضرت چرخست بنده آب
زان مدتی چو آب عناء سفر کشید
اینک بیک نظر که بکرد آفتاب ملک
آن آب را به ذروه بر آن چرخ برکشید
ای آنکه آمد اختر مسعود تو ز بر
چرخ ارچه اختران را سر بر ز برکشید
چون شمع تا بروز چو خورشید تا به شب
خصم از گشاد تیغ تو حقا اگر کشید
بهر جمال تاج تو این چرخ لاجورد
بر کان به نور دیده زرین گهر کشید
فرخنده باز چتر تو سیمرغ مشرقست
چون بال برگ شاد جهان زیر پر کشید
شاها امید من به خدا و به لطف تست
دریاب بنده را که فراوان خطر کشید
تا روز خود خجسته کند از لقای تو
بی دیده باد اگر نه به شبها سهر کشید
گر باز رحمتی فکنی سرخ روی گشت
ورنه فلک نبادا نیلی دگر کشید
تا ذکر آن برند که خورشید بی قلم
خطهای نور دائره وش بر قمر کشید
تخت تو چرخ باد که در بارگاه تو
خورشید تیغ زن چو قمر هم سپر کشید
شمارهٔ ۳۳ - در مدح قوام الدین حسن و بهرام شاه گوید: رخش طرز گلستان مینمایدشمارهٔ ۳۵ - ایضا در مدح بهرام شاه گفته است: خه بنا میزد این جهان نگرید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یارب منم که بخت مرا باز در کشید
وز قعر چاه تیره به اوج قمر کشید
هوش مصنوعی: ای خدا، من همان کسی هستم که بخت و اقبالم دوباره مرا به اوج رسانید و از اعماق تاریک و ناامیدی به قمر روشن و درخشان هدایت کرد.
بختم گرفت در بر از آن پس که رخ بتافت
چرخم نهاد گردن از آن پس که سر کشید
هوش مصنوعی: بعد از اینکه ستارهها روی خوشی به من نشان دادند، بخت من به بدی تغییر کرد و وقتی که زندگیام دچار مشکلات شد، احساس کردم که سنگینی دنیا بر دوشم افتاده است.
منت خدای را که شب تیره رنگ من
آخر به آخر آمد و بوی سحر کشید
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که شب تیره و سیاه من به پایان رسید و بوی خوش صبحگاهی را احساس کردم.
این حضرتست یارب و این دیده من است
کین خاک بارگه را چون سرمه در کشید
هوش مصنوعی: این شخص بزرگوار است و این چشمان من است که این خاک مقدس را همچون سرمه در چشمم کشیدهام.
بهرام شاه اعظم اعدل که بهر او
بهرام بر سپهر حسام ظفر کشید
هوش مصنوعی: بهرام شاه، که بزرگترین و عادلترین است، به خاطر او، نام بهرام به عنوان نماد پیروزی در آسمانها درخشید.
در خدمتش دو پیکر یکرویه شد چنانک
جان بست بر میان و پس آنگه کمر کشید
هوش مصنوعی: در حضور او، دو موجود به شکل یکسانی به هم پیوستند، بهگونهای که جان در میانه آنها قرار گرفت و سپس به خود نیرو گرفتند.
چون او نمود بحر گهر بار زاستین
دامن ز شرم بخشش او ابر در کشید
هوش مصنوعی: وقتی او دریا را با گوهرهایش نمایان کرد، دامنش را از شرم بخشش او، ابرها به سمت خود کشیدند.
خورشید را هر آنکه چو بهرام راد خواند
والله که این رقم نه ز عقل و بصر کشید
هوش مصنوعی: هر کس که خورشید را به زیبایی بهرام راد تشبیه کند، به راستی که این مقایسه از هوش و بینش او فراتر است.
بهرام کوه کوه ببخشید گنج زر
خورشید ذره ذره سوی کوه زر کشید
هوش مصنوعی: بهرام کوه را به عنوان نماد قدرت و عظمت میبیند که ابهت و شکوه خورشید را با خود به همراه دارد. گنج و ثروت در خروشان و درخشان بودن خورشید به تدریج به سوی کوه میرود، گویی که این ثروت در دل طبیعت و عظمت کوه نهفته است.
اندر پناه شحنه فرمان مطلقش
این بنده رخت خود ز سفر در حضر کشید
هوش مصنوعی: در سایه حمایت و قدرت فرمانده، این بنده بار و بنهاش را از سفر به جایی دیگر برمیکشد و به خانه بازمیگردد.
شاه آفتاب حضرت چرخست بنده آب
زان مدتی چو آب عناء سفر کشید
هوش مصنوعی: سلطان آفتاب، که نماد قدرت و روشنایی است، تحت تأثیر آب قرار گرفته است. او به مدت طولانی مشغول سفر و جستوجو بوده و حالا از آن سفر خسته و رنجیده به نظر میرسد.
اینک بیک نظر که بکرد آفتاب ملک
آن آب را به ذروه بر آن چرخ برکشید
هوش مصنوعی: اکنون با یک نگاه، خورشید حکمرانی آن آب را به اوج خود در آسمان بالا برد.
ای آنکه آمد اختر مسعود تو ز بر
چرخ ارچه اختران را سر بر ز برکشید
هوش مصنوعی: ای کسی که ستاره خوشبختی تو به آسمان آمده و حتی اگر ستارههای دیگر هم سر به آسمان بزنند، باز هم تو برتر و برجستهتر خواهی بود.
چون شمع تا بروز چو خورشید تا به شب
خصم از گشاد تیغ تو حقا اگر کشید
هوش مصنوعی: شما مانند شمع در روز روشن و همچون خورشید در شب، در برابر دشمنی که با شمشیر شما مواجه میشود، ایستادگی میکنید. اگرچه دشمن ممکن است به شما حمله کند، اما شما همچنان قدرت و نور خود را حفظ میکنید.
بهر جمال تاج تو این چرخ لاجورد
بر کان به نور دیده زرین گهر کشید
هوش مصنوعی: برای زیبایی و شکوه تو، این آسمان آبی رنگ بر روی زمین با نور دیدگان گوهرینش، مانند جواهر میدرخشد.
فرخنده باز چتر تو سیمرغ مشرقست
چون بال برگ شاد جهان زیر پر کشید
هوش مصنوعی: پرچم تو مانند سیمرغ، که نماد خوشبختی و شادابی است، در آسمان مشرق در اهتزاز است و این نشان از آن دارد که جهان زیر بالهای تو به شادابی و زندگی جدیدی دست یافته است.
شاها امید من به خدا و به لطف تست
دریاب بنده را که فراوان خطر کشید
هوش مصنوعی: ای پادشاه، من به خدا و مهربانی تو امیدوارم. لطفاً به کمک من بشتاب، چرا که من در معرض خطرات زیادی قرار گرفتهام.
تا روز خود خجسته کند از لقای تو
بی دیده باد اگر نه به شبها سهر کشید
هوش مصنوعی: تا زمانی که روز تو را دیدار کند و خوشبختیات را به ارمغان آورد، خوب است که اگر شبها، بیخواب و بیقرار بمانم.
گر باز رحمتی فکنی سرخ روی گشت
ورنه فلک نبادا نیلی دگر کشید
هوش مصنوعی: اگر لطفی دوباره به من کنی، چهرهام سرخ خواهد شد، وگرنه نکند آسمان بار دیگر مرا به رنگ آبی درآورد.
تا ذکر آن برند که خورشید بی قلم
خطهای نور دائره وش بر قمر کشید
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف زیباییهای طبیعت پرداخته شده است. گویی خورشید با نوری درخشان و دایرهای شکل، خطهایی را بر روی ماه میکشد، و این تصویر شگفتانگیز، نشاندهندهی نفوذ و جاذبههای بصری در جهان است.
تخت تو چرخ باد که در بارگاه تو
خورشید تیغ زن چو قمر هم سپر کشید
هوش مصنوعی: تخت تو مانند چرخ باد است و در کاخ تو، خورشید مانند شمشیری تند و درخشان، مانند ماه از خود محافظت میکند.