برگردان به زبان ساده
حکایت کرد مرا دوستی که سمت اخوت داشت و صفت فتوت که وقتی از اوقات که اطراف عذار غدافی بود و کئوس جوانی صافی، در سواد سودای جوانی شیروی کردم و عزیمت سفری در خاطر بپروردم و از خراسان روی بکاشان آوردم، دلی پر طرف و سری پر طلب، بر عصای سیاحت متکی شدم و از عالم پر وقاحت مشتکی.
هوش مصنوعی: دوستی که با من رابطه نزدیکی داشت و ویژگی دوستی و جوانمردی را داشت، داستانی برایم تعریف کرد. او میگفت که زمانی در میانسالی بود که جوانی با طراوت و خوشچهرهای در کنارم بود. احساس شور و شوق جوانی به من دست داد و تصمیم به سفر گرفتم. از خراسان به کاشان سفر کردم، با دلی پر از آرزو و ذهنی پر از خواسته، عصای سفر را در دست گرفتم و از دنیای پر از بیاحتیاطی فاصله گرفتم.
فسرت فی طلب الارزاق و القسم
سعیا علی الوجه لا مشیا علی القدم
هوش مصنوعی: در پی کسب روزی و رزق، تو باید با تمام وجود تلاش کنی و دلیلی نداشته باشی که تنها به آرامی و بیهدف قدمهایت را برداری.
ظنا بانی اذا ما سرت مدلجا
ادرکت منیة قلب کان فی العدم
هوش مصنوعی: وقتی در شب به راه خود ادامه دهم، به آرزوی قلبی که زمانی در عدم بوده، میرسم.
چون در آن ریاض و حیاض و ازهار و انهار بیاسودم و ساعتی بغنودم شهری دیدم پر انجم و بدور و عرصه ای یافتم پرپری و حور
هوش مصنوعی: در آنجا در باغها و رودها آرامش یافتم و کمی استراحت کردم. سپس شهری را دیدم که پر از ستاره و نور بود و عرصهای را یافتم که پر از پریها و حوریها بود.
در هر گامی دلارامی و در هر غرفه ای طرفه ای و در هر قدمی صنمی، گفتم مگر بچشم دل خلد برین را دید و بدری از درهای بهشت رسیدم.
هوش مصنوعی: در هر قدمی آرامش مییابم و در هر گوشهای زیبایی میبینم و در هر حرکتی دوستی حس میکنم. در این میان، از خودم میپرسم آیا با چشمان دل میتوانم به بهشت نگاه کنم و به درهای آن دسترسی پیدا کنم؟
برخاک زمین نگار میدیدم
در بهمن و دی بهار می دیدم
هوش مصنوعی: در زمستان، زیباییهای زمین را مشاهده میکردم و در دل آن سردی، نشانههایی از بهار را مییافتم.
وز عکس رخ بتان تاتاری
صد گلشن و لاله زار می دیدم
هوش مصنوعی: از تصویر چهرهی معشوقان تاتاری، باغهای پر از گل و لالهای را مشاهده میکردم.
بر فرق عذار هر سهی سروی
هر روز گلی ببار میدیدم
هوش مصنوعی: هر روز بر روی چهره زیبا و خوشفرم او، گلهای تازهای را میدیدم که شکوفا میشدند.
با خود گفتم که دل را بدین خاک آمیزشی بایستی و از راه عشق آویزشی، که در جهان مجازی بی حرفت عشقبازی نشایدبود و در عالم بی دلدار نباید آسود.
هوش مصنوعی: به خودم گفتم که برای دل باید با این دنیا پیوندی برقرار کرد و از طریق عشق به آن آویزان شد، زیرا در این دنیای بیروح بدون عشق نمیتوان به دلخواه عاشقانهای رسید و در جایی که محبوبی وجود ندارد، نمیتوان آسوده خاطر بود.
پس بحکم دلالت این مقالت درین حالت معشوقی می طلبیدم با دل می گفتم که مرا درین هنگام که جامه عمر طراز شباب دارد و موی روی رنگ پر غراب معشوقی باید.
هوش مصنوعی: بنابراین در این وضعیت، به یاد معشوقی بودم و در دل به خودم میگفتم که در این لحظه که زندگیام در اوج جوانی است و موی صورتم رنگی شبیه به سیاهپرندگان دارد، باید معشوقی داشته باشم.
پیش از آنکه بیاض کافور بر سواد این منشور بدمد و تباشیر صبح صادق بردیاجیر این شب غاسق بتند که؟ عشق ماه رویان از سیاه رویان خوبتر آید و مهر خورشید خدان از مستوی قدان درست تر بود.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه سپیده صبح بر این نوشته جلوه کند و روشنی صبح زود شب تار را بزداید، عشق معشوقان زیبا از معشوقان زشت دلپذیرتر است و محبت خورشید خداوند از قامتهای متناسب و زیبا بیشتر به چشم میآید.
فلیس یحسن ممن شاب عارضه
مشی المجانین فی اثواب صبیان
هوش مصنوعی: زیبایی به کسی نمیآید که موهایش سپید شده و در راه دیوانگان میکوشد در لباس کودکان به رفتار آید.
و لیس بعد اشتعال الشیب مطعمة
فباد روا لحظوظ النفس اخوانی
هوش مصنوعی: پس از اینکه موها سپید شد، دیگر حلاوتی برای زندگی نیست. بنابراین، ای برادران، تلاش کنید و لحظات زندگی را دریابید.
و طارقات نذیر الشیب اذ نزلت
نفرن عن روضة اللذات شیطانی
هوش مصنوعی: زمانی که موهای سفید به سراغم آمدند، از مزار لذتها و شادیها به دور شدم، گویی که شیطانی در درونم بیدار شده است.
و من عذار بیاض الشیب اذ نزلت
ارتاع کالظبی من فهد و سرحان
هوش مصنوعی: من در زینت و زیبایی موهای سفیدم به یاد میآورم که هنگام فرود آمدن، مانند آهو از دست شیر و پلنگ میگریزد.
پس گفتم پیش از آنکه این صباح از میان شام برآید و این مصباح از حجاب غمام روی نماید دستی بر هم زنم و لختی بر بساط قلندری قدم، با ماه روئی در تنم و با شکسته موئی درشکنم
هوش مصنوعی: پس گفتم قبل از اینکه صبح از دل شب سر بلند کند و چراغی از درپوش ابرها نمایان شود، دستی به هم میزنم و اندکی بر بساطی که برای درویشی فراهم شده قدم میزنم، با صورت ماهی در درونم و با مویی شرابی در سرم.
عقل متأنی را عقال برنهم و نفس حریص را شکال برگیرم چون این عزیمت درست کردم، گفتم اول باری تعیین یاری شرطست که حکمای خبیث و علمای این حدیث را درین شیوه مختلف و در این صنعت نامؤتلف، اختلاف بسیار است و گفتگوی بیشمار.
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتم که از عقل خود بهطور سنجیده استفاده کنم و از تمایلات و هوسهای نفسانی خود دوری کنم. هنگامی که این تصمیم را گرفتم، متوجه شدم که نخستین قدم برای انتخاب یک همیار، توجه به این است که میان حکمای نادرست و علمای این حوزه، نظرات و رویکردهای گوناگونی وجود دارد و این حوزه با اختلافات زیادی روبرو است.
شیخ ابونواس را دراین باب ملتی دیگر است و امیر ابوفراس را درین کوی علتی دیگر، آن یکی سخن از معجر و گوشوار می گوید و آن دیگر راه کلاه و دستار می پوید، فوجی از بقایای قوم لوط آن مذهب را نصرت می کنند و قومی از ذریت داود این ملت را قوت می دهند.
هوش مصنوعی: شیخ ابونواس و امیر ابوفراس هر کدام در دنیای خود نظرات و دیدگاههای متفاوتی دارند. یکی از آنها درباره زینتهای ظاهری مانند معجر و گوشواره صحبت میکند و دیگری به مسائلی مانند کلاه و دستار توجه میکند. گروهی از افراد به سبک زندگی قوم لوط گرایش دارند و گروهی دیگر نیز از نسل داود از این مذهب حمایت میکنند.
شریعت محمد (ص) که ناسخ شرایع و مبطل طبایع است جاده این راه را می نماید و تنا کحواتکاثروا میفرماید، قرآن مجید گاه حور مقصورات را تزیین می دهد و گاه بولدان و غلمان تحریض و ترغیب می کند
هوش مصنوعی: شریعت پیامبر اسلام، قوانین و اصولی را که قبلا وجود داشتهاند تغییر میدهد و راهی جدید باز میکند. در قرآن مجید، به زیبایی حوریان بهشتی اشاره شده و همچنین بر نعمتهای بهشتی مانند فرشتگان جوان و خوشچهره تأکید شده است.
پس درین معنی اختباری بایستی و اتباع صاحب اعتباری، تا در قدم دوم ندامت نباید کشید و غریم غرامت نباید دید که قدم اول این حدیث بر خاک اختبار است و قدم دوم بر آتش اعتبار، مصلحت و عافیت با این آشیانه آشنائی ندارد و عقل و خرد را درین رسته روایی نه.
هوش مصنوعی: بنابراین در این زمینه باید به آزمایش و آزمون توجه کرد و از ما تبعیت کرد. در مرحله دوم نباید احساس پشیمانی کرد و از خسارت نترسید، زیرا مرحله اول این موضوع در زمین آزمون است و مرحله دوم در آتش اعتبار قرار دارد. در این مسیر، مصلحت و رفاه جایی ندارد و عقل و درک در این مورد چندان جایی ندارد.
تیمار یار به ازین باید خورد و تدبیر این کار به ازین باید کرد، آن شب از دامن رواح تا بگریبان صباح در ارق آن فکرت و عرق آن حیرت بودم، چون نسیم بحر صافی بر مرکب طوافی نشست برخاستم و طلب این حدیث را بیاراستم تا کجا دانائی یابم که از وی دوائی طلبم یا شیدایی بینم که از وی شفائی جویم؟
هوش مصنوعی: بهتر است که از محبت و حمایت دیگران بهرهمند شویم و برای حل این مشکل تدبیری درست بیندیشیم. آن شب در حالی که فکر و حیرت مرا در بر گرفته بود، مانند نسیم ملایم دریا بر مرکب طواف میزدم. در جستجوی این داستان بودم تا ببینم چه چیزی میتوانم بیاموزم تا از آن دارویی دریافت کنم یا کسی را پیدا کنم که از او شفایی بگیرم.
تا برسیدم برسته بزازان و مجمع طنازان دیدم بر گوشه دو دکان یکی پیر و یکی جوان، بر قدم گفتگوی ایستاده و زبانهای فصیح برگشاده، پیر می گفت ای گمراهان شارع شریعت و ای معتکفان مزبله طبیعت، بر پی قوم لوط رفتن و گل سنت بخار بدعت نهفتن نه سنت دین داران و نه عادت هوشیاران است.
هوش مصنوعی: وقتی به بازار بزازان و جمع طنازان رسیدم، در گوشهای از دو دکان، یکی پیر و دیگری جوان را دیدم که در حال گفتگو بودند و به خوبی صحبت میکردند. پیرمرد گفت: ای گمراهان در راه شریعت و ای کسانی که در ظلمت طبیعت ماندهاید، پیروی از قوم لوط و گلی که از سنت پاک به دور است، نه تنها رفتار دینداران نیست بلکه نه عادت افراد بافرهنگ نیز به شمار میآید.
از روضه نسل و حرث بمزبله روث و فرث فرود آمدن محض ضلالت است و عین جهالت، این انتم من الناعمات القدود و الموردات الخدود، این انتم من ذوات الذوائب و البیض الترائب کجائید شما از پری رویانی که آفتاب عاشق و مدهوش روی ایشانست و ثریا ندیم گوشوار گوش ایشان.
هوش مصنوعی: فرودآمدن از مرتبهای که در آن زندگی و خوشبختی وجود دارد به سوی فساد و پلیدی، نشاندهندهٔ نادانی و بیخبری است. شما ای زیبایان با نقشهای دلفریب و چهرههای دلنشین، کجایید؟ شما که همچون پریان زیبا هستید و خورشید عاشق و شیدای زیبایی شماست و ستارهٔ ثریا دوستی و همنشینی با گوشوارههایتان دارد.
هیفاء ان خطرت فغصن مایل
حوراء ان نظرت فجفن فاتر
هوش مصنوعی: وقتی تو با زیباییات درخشانی، گویی شاخهای خمیده از گلهای حورایی، و وقتی که برمیگردی نگاه میکنی، تمام وجودم غرق در احساس میشود.
فالقد فی الاثواب و مح ناعم
والطرف فی الاجفان سیف باتر
هوش مصنوعی: در لباسهای لطیف و نرم، نگاهها مانند شمشیری بران در چشمان خوابآلود خفتهاند.
مشتری با خاکپای ایشان عشبازی کند و ریشه گوشه معجرایشان باتاج ماه طنازی.
هوش مصنوعی: مشتری با خاک پای ایشان بازی کند و ریشه گوشه معجرایشان با تاج ماه زیبا باشد.
همه سیمین بر و زرین سواران
پری رویان و پروین گوشواران
هوش مصنوعی: تمامی افرادی که چهرهای زیبا دارند و دارای ظاهری نقرهای و طلایی هستند، مانند سوارانی با زیبایی و جذابیت هستند؛ همچون پریان و ستارههای درخشان.
زلبهای چو بسد در فروشان
ز گیسوهای مشکین مشکباران
هوش مصنوعی: از لبهای زیبا و خوشصدا در توزیع گلهای حسی و دلنشین، چون از گیسوان مشکی و معطر باران میبارد.
بگاه عشرت و بوس و تماشا
چو شهد و شکر باده گساران
هوش مصنوعی: در زمان خوشی و لذت، همانند شهد و شکر، بوسهها و تماشای زیباییها به مانند نوشیدنی گرانبهایی است که برای کسانی که به شربت عشق پا میگذارند، خوشایند و دلانگیز است.
مشک ذوابه ایشان بر نافه ختن بخندد و نسیم جیب و آستین ایشان بر عود و عنبر بچربد، از عناب مخضوب ایشان هزار دل در خضاب خون و بر نرگس فتان ایشان هزار جان مفتون، ابرار در عشق ایشان زنار برمیان بسته و اخیار بر مهر ایشان مهار گسسته
هوش مصنوعی: مشک خوشبو از نافه ختن به مشام میرسد و نسیم از جیب و آستین ایشان بر عود و عنبر میچرخد. از عناب زینتی که دارند، هزار دل در رنگ خون خضاب شده و بر نرگس زیبا و دلربای ایشان هزار جان در شگفتی است. افراد نیکوکار در عشق آنها بندهای خود را گسسته و بر مهرشان درهای دل را میگشایند.
فتنه هاروت ماروت یکی از نشانه های ایشانست و حادثه داود و جالوت یکی از افسانه های ایشان، ناقصانی که کاملان در بندایشانند و ضعیفانیکه اقویاء در کمند ایشان.
هوش مصنوعی: فتنه هاروت و ماروت یکی از نشانهها و نشانههای مشخص ایشان است و داستان داود و جالوت نیز از افسانههای آنها به شمار میرود. افرادی که نقصهایی دارند، تحت تاثیر کاملان قرار گرفتهاند و ضعیفانی که قویترها در چنگال آنها هستند.
همه نوشین لبان تلخ جواب
همه بی آهوان آهو چشم
هوش مصنوعی: همه کسانی که لبان شیرینی دارند، پاسخ تند و تلخی به سوالات میدهند و در چشمهایشان، شوق و زیبایی آهو دیده میشود.
زلف و رخسارشان چو مشک و چو گل
ساعد و ساقشان چو سیم و چویشم
هوش مصنوعی: موها و صورتشان مانند مشک و گل هستند و بازوها و پاهایشان شبیه به نقره و دستهایشان لطیف و زیباست.
بدرشان بیخسوف اندر شعر
شمسشان بیکسوف اندر پشم
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به روشنایی و زیبایی ستارهها و همچنین به شعر و کلام شاعرانه میشود. به نوعی میتوان گفت که ستارهها در آسمان درخشانند و شعرها و کلمات شاعرانه هم مانند نورانیهایی هستند که در دل تاریکیها میدرخشند. به همین ترتیب، میتوان تصور کرد که شعر و ادبیات نیز میتواند همگی به شکلی زیبا و دلانگیز در زندگی ما حضور داشته باشد.
هر کرا از صحبت چنین حریفان اعراض است بر روی جای ملامت و اعتراض است چون بخار این حدیث بمصعد دماغ ترقی کرد و طبع از اختیار مذهب شاهد بازی توقی گفتم بر قضایای این مقالت و بر فحوای این دلالت این مذهب را گذاشتنی است و از این حرفت دست بداشتنی.
هوش مصنوعی: هر کس که از صحبت با چنین رقبایی دوری کند، به نوعی در معرض سرزنش و اعتراض قرار میگیرد. زیرا وقتی این موضوع به ذهن آدمی میرسد و بر روی این مسئله تمرکز میکند، طبع او به سمت مذهب شاهدبازی میکشد و بر اساس مطالب این نوشته و مفهومی که از آن برداشت میشود، بهتر است این مذهب را کنار بگذارد و از این سخنان دوری کند.
پس چون سخن پیر بپایان رسید و نوبت سخن بجوان کشید برخاست و دیباچه سخن بیاراست و سفینه عبارات بپیراست و عنان سخن را بگرفت و بگذاشت و گفت ای پیر جهاندیده و سخن شنیده این قدح نیز چنین صافی نیست و این شربت چنین شافی نه، که درین کاس خس بسیار است و درین کاسه مگس بیشمار.
هوش مصنوعی: وقتی که سخن پیر به پایان رسید و نوبت به جوان رسید، او برخاست و مقدمهای برای سخن خود آماده کرد و عباراتی را که میخواست بگوید، مرتب کرد. سپس کنترل گفتار را به دست گرفت و ادامه داد: «ای پیر با تجربه و گوش شنوا، این مشروب هم با چنین خلوصی نیست و این شربت به این اندازه شفا بخش نیست، چون در این کاسه خسهای زیادی وجود دارد و در این ظرف مگسهای زیادی هم هست.»
دع ذکرهن فما لهن عهود
فاقصر فما للوافیات وجود
هوش مصنوعی: فراموش کن که آنها را یاد کنی، زیرا هیچ عهد و پیمانی با آنها وجود ندارد. پس باید کوتاهی کنی، زیرا در وفاداری، چیزی وجود ندارد.
انی اذا جربتهن بخبرة
مالاح لی الا النوی و صدود
هوش مصنوعی: وقتی آنها را با تجربه امتحان کردم، جز یکنواختی و دوری از حقیقت چیزی برایم روشن نشد.
از نصاب نقصان جز لاف خسران نتوان زد و از حبایل شیطان جز شمایل بهتان مشاهده نتوان کرد، چندین اختراع و نقل در راه ناقصات عقل نباید کرد که این دریا از آفات و آن بیداء از مخافات خالی نیست، که گل رخسار و سمن عذار ایشان را خارها در پی است و شراب وصال ایشان را خمارها در رگ و پی،همه فتنه های عالم سر از گریبان و چشم های فتان ایشان بر میکند و همه زخمهای استوار از غمزه خونخوار ایشان بسینه احرار و دل ابرار رسد.
هوش مصنوعی: نمیتوان از نقصانهای الهی جز فریاد خسران شنید و از مکر شیطان جز چهرههای دروغین ندید. نباید در دقت به ناقصات عقل افراط کرد، زیرا این دریا آکنده از آفات و آن بیابان پر از خطرات است. زیبایی چهره آنها با خارها احاطه شده و لذت وصال آنها با درد در رگها آمیخته است. تمام فتنههای جهان از دامن و چشمان فریبنده آنها سر بر میآورند و زخمهای عمیق ناشی از غمزههای بیرحم آنها به سینههای آزادگان و دلهای نیکان مینشیند.
اول فتنه ای که ملک بهشت آدم را در سر آن شد بتدبیر حوا بود که دانه بدید و دام ندید و عاقبت و لا تقر با در نیافت و اول قتیل در عالم کون هابیل بود که در راه این قال و قیل فرو شد
هوش مصنوعی: ابتدای مشکلاتی که برای انسانها به وجود آمد، به خاطر تدبیر حوا بود که به دانه (میوه ممنوعه) نگاه کرد و عاقبت نتوانست خود را از آن دور کند. همچنین، هابیل اولین نفری بود که در تاریخ بشر کشته شد، به خاطر کشمکشها و صحبتهایی که میان او و برادرش قائن پیش آمد.
فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله فاصبح من النادمین و داودی که چهل سال در خلوتخانه مناجات بزمزمه اوتار حلق، دل و جان خلق را صید کرد بعاقبت درین شست آویخت.
هوش مصنوعی: فردی به خاطر نفس خود، برادرش را کشته و پس از انجام این کار به شدت پشیمان شده است. همچنین، داوود که به مدت چهل سال در گوشهای به راز و نیاز و نیایش مشغول بود و دلها را به سمت خود جلب میکرد، در نهایت به این وضعیت دچار شده است.
با آن صیت و صوت در پای فوت افتاد و قصه پسر کنعانی خود سر دفتر این معانیست، که اگر حمایت لو لا ان رای برهان ربه نبود از پیراهن عصمت یوسف نه تارماندی و نه پود، و از بضاعت عصمت و نصاب عفت نه مایه ماندی و نه سود.
هوش مصنوعی: با آن ویژگی و آواز که داشت، به زمین افتاد و داستان پسر کنعانی نیز به همین معانی مربوط است که اگر حمایت الهی و دلیلی از سوی پروردگار نبود، از لباس پاکی یوسف نه رشتهای باقی میماند و نه تار، و از ظرفیت پاکدامنی و میزان عفت هم نه چیزی میماند و نه فایدهای.
اگر فتنه ریشه معجر و سودای گوشه چادر ایشان نبودی موسی کلیم الله در عصا و گلیم شبانی نیاویختی و منصب صاحب طوری با حرفت مزدوری نیامیختی
هوش مصنوعی: اگر فتنهای که به خاطر حجاب و آرایش گوشه چادرشان به وجود آمده بود، وجود نداشت، موسی کلیم الله نه به عصای خود تکیه میکرد و نه در لباس شبانی به سر میبرد. همچنین مقام و منصب صاحب طوری را با کلمهات به مزدوری نمیآمیختی.
اگر نه هوای ابرو و عذار و گوش و گوشوار ایشان بود ایوب پیغمبر برد صابری بر خود ندریدی و ردای شکیبائی از دوش توانائی نیداختی وندای مسنی الضر در ندادی.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی ابرو و چهره و گوش و گوشواره آنها نبود، ایوب پیامبر صبوری را بر دوش خود نمیکشید و لباس شکیبایی را از دوش تواناییاش نمیافکند و نداهای دردمند را فریاد نمیکرد.
کدام حیلت و تلبیس بود که به بهانه ایشان ابلیس را ساخته نشد و کدام بند و دستان که بسودای ایشان شیطان را پرداخته نگشت.
هوش مصنوعی: چه نیرنگ و فریبی بود که به نام آنها شیطان خلق نشد و چه زنجیر و دستانی بود که به خاطر آنها شیطان به وجود نیامد.
دع حبهن فان الحب اشراک
و انهن لقلب الصب اشراک
هوش مصنوعی: دوست داشتنشان را کنار بگذار چون عشق به نوعی شریک کردن است و این دختران، برای قلب شیدا، همانند شریکهایی هستند.
اذا تاملت ما فیهن من خلق
فلیس یجمعها حس و ادراک
هوش مصنوعی: اگر به آنچه در آنها از آفرینش وجود دارد دقیق شوی، متوجه میشوی که هیچ حس و درکی نمیتواند همهی اینها را در کنار هم جمع کند.
گر چو ناهید وگر چو پروین اند
از در ذم و اهل نفرین اند
هوش مصنوعی: اگر مانند ناهید یا پروین باشد، از در نکوهش و لعنت هستند.
سبب جنگ و ننگ و آزارند
علت رنج و خرج و کاوین اند
هوش مصنوعی: جنگ، ننگ و آزار به خاطر دلایل و عواملی به وجود میآیند که هم باعث رنج شده و هم هزینههایی را به دنبال دارند.
ناسی عقد و ناقض عقداند
ناقص عقل و ناقص دین اند
هوش مصنوعی: افراد ناقص در عقل و دین، کسانی هستند که ناتوانی در درک و اجرای تعهدات دارند.
این انتم من الغلمان المکحلین و الولدان المخلدین کجایند دلبرانیکه عطر جان مشک بناگوش ایشانست و سرپوش آفتاب گوشه قصب پوش ایشان، ماه خدا یشان را فلک زمین است و سر و قد ایشان را چمن آذین
هوش مصنوعی: این جوانان زیبا و خوشگل کجایند که عطر جانشان مانند مشک خوشبو است و زیبایی چهرههایشان همواره میدرخشد؟ چهرههای آنان مانند نگینی درخشان هستند که آفتاب بر سر و بر تنشان میتابد. ماه و زمین به زیبایی و خوشگلی آنها زینت داده شده است و قامت و سرشان مانند چمنهای زیبا و سرسبز است.
حسام گیران روز رزم و جان گیران روز بزم، خد ایشان بگلگونه تزویر آلوده نه، و زلف ایشان بعطر تکلف فرسوده نه، سواران مرکب روز رزم و نگاران مجلس بزم
هوش مصنوعی: حسام در روز جنگ و جانگیران در روز جشن و شادی، خدایشان آغشته به نیرنگ نیست و زلفشان بوی تظاهر نمیدهد. آنها سواران مرکب در روز نبرد و نگارانی در مجلس جشن هستند.
کلاه دارانیکه تاجداران غلام ایشانند و صیادانی که شاهان عالم صید دام ایشان، خطه عشقبازی خط بناگوش ایشانست و صدف در عمانی لعل پرنوش ایشان.
هوش مصنوعی: کلاهداران کسانی هستند که تاجداران زیر دست آنها هستند و صیادانی که شاهان جهانی به دام آنها گرفتار میشوند. سرزمین عاشقورزی و خطی که بر گوش آنهاست، همانا جلوهای از زیبایی و جذابیت آنهاست و صدفهای لعل در عمان نماد گرانبهای وجود آنها میباشد.
لاله شان در بنفشه گشته نهان
لعل شان در شکر بمانده دفین
هوش مصنوعی: لالهها در میان بنفشهها پنهان شدهاند و لعلها در شکر به صورت نهفته باقی ماندهاند.
دل ربایان بروز مجلس و بزم
جان ستانان بوقت کوشش و کین
هوش مصنوعی: دلرباها در مجالس شادی و لذت خود را به نمایش میگذارند، در حالی که جانستانان در زمان جنگ و تلاشهای سخت بر خود میافزایند.
گشته پر گل ز شخصشان بستر
شده پر مه ز رویشان پروین
هوش مصنوعی: بسترشان پر از گل شده و چهرهشان مانند ماه، زیبایی خاصی دارد.
مشکشان گژ شکسته بر لاله
سروشان راست رسته اندر زین
هوش مصنوعی: عطر مشک آنها که بهدرستی بر گلهای سرخ و زیبا نشستهاند، بهراستی خوشبو است.
هر که از آستانه این ماه رویان بکوی بیهوده گویان تحویل کند در خور ملامت عاجل و غرامت آجل بود، چون در اول و آخر این مجادله تأمل کردم و بدان معقولات و منقولات توسل کردم خواستم که با آن پیر و جوان همکاسه و همخوان شوم و در گفت و شنود با ایشان همزبان گردم، خود هر دو در عالم تواری سواری کردند و چون خیال از پنداران و خواب از بیماران از من بگریختند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از این ماه خوبان به سمت بیهودهگویان برود، به زودی مورد سرزنش و عذاب قرار خواهد گرفت. وقتی به جزئیات این موضوع توجه کردم و به دلایل منطقی و نادرستی که وجود دارد فکر کردم، تصمیم گرفتم که با آن پیران و جوانان همرشته و همنوا شوم و در گفتگو با آنها به زبان مشترکی دست پیدا کنم. این دو نفر هرکدام در دنیای خودشان مشغول بودند و وقتی که افکار و خوابها از من دور شدند، حالت متمرکزتری پیدا کردم.
معلوم نشد که بر آن پیروآنجوان
گردون کارساز چسان کرد در جهان؟
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی اشاره دارد به اینکه هنوز مشخص نیست چگونه تقدیر و سرنوشت، زندگی جوانی خوشبخت و موفق را رقم زده است. به نوعی سوالی فلسفی درباره اینکه چرا و چگونه برخی آدمها در این دنیا به موفقیت میرسند.
با هر دو تن چه کرد فلک عدل یا ستم؟
مر هر دو را چه داد جهان سود یا زیان؟
هوش مصنوعی: فلک با این دو تن چه کرد؟ آیا با عدالت رفتار کرد یا ستم؟ چه سودی یا زیانی به هر دو آنها رساند؟