گنجور

شمارهٔ ۷۶

محرومی وصل تو دل و جانم کاست
شد طبع کژت به رغم من با همه راست
روزی که امید از تو به یکره ببرم
عذرم به هزار سال نتوانی خواست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محرومی وصل تو دل و جانم کاست
شد طبع کژت به رغم من با همه راست
هوش مصنوعی: دوری از تو باعث درد و زخم در دل و جانم شده است. با وجود خواسته‌ی من، طبع من به دلیل این جدایی و نقصان تغییر کرده است و در این وضعیت، حقیقت همچنان پابرجاست.
روزی که امید از تو به یکره ببرم
عذرم به هزار سال نتوانی خواست
هوش مصنوعی: روزی که دیگر نتوانم به تو امیدی داشته باشم، عذرم را حتی بعد از هزار سال هم نمی‌توانی بخواهی.