گنجور

شمارهٔ ۸

حصاری چیست سنگین و مدور
شبه رنگ و کمرش الماس پیکر
کمرزاده ازو در گوهر و اصل
ولیکن بوده بر مادر ستمگر
به بالای حصار ابری دخان رنگ
به زیر آن حصار انبوه لشکر
همه رومی رخ و غران و سرکش
همه سرشان سنان و حربه یکسر
یکایک ناوک اندازان بی چرخ
ز ناوکشان هوا پر پشته زر
همی گردند باز از سقف نیلی
نبیندشان کسی بر فرش اغبر
چو تاب حربشان در قلعه گیرد
بنالد اهل حصن از شور و از شر
برآیند از سر کین تا به باره
خروشان یکسر و جوشان چو تندر
فرود آیند گرم از باره حصن
بدان لشکر فروریزند بی مر
بمیرند و رخان لاله گونشان
ز روی زنگیان گردد سیه تر
درآید جبرئیلی وز سر دژ
بگیرد زان دلیران چند صفدر
چو زیشان کم شود چندی دلیران
شود کم جوش و غوغاشان به دژ در
سرافیلی در آید دردمد صور
شود آن کشتگان تیره جانور

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.