گنجور

شمارهٔ ۸۹

ای به بوسیدن خاک در چرخ آسایت
جویبار فلک و اخضر گردون تشنه
تیغ سیراب تر سبز تو با آنهمه آب
روز و شب هست به خون یا به شبیخون تشنه
تشنه شربت مرگ است عدو تا تیغت
از جگر تافتگی هست به هر خون تشنه
ز آتش صولت تو باد تهمتن رفته
زآب انصاف تو در خاک فریدون تشنه
به تولای درت بخت همایون مشتاق
به تمنای رخت طایر میمون تشنه
تو چو موسی شده بر عز تجلی واله
خصم خوارت شده در خاک چو قارون تشنه
بر کمال هنرت عق سکندر عاشق
به زلال سخنت جان فلاطون تشنه
حاسدت هست چو مستسقی بر ساحل آز
اندرون آب تبه گشته و بیرون تشنه
بنده را لهجه نظمی است که با لهجه او
شد به آب سخنش لولو مکنون تشنه
خانه چشم مرا آب ز سر شد ز پری
وانگهی مردم او بی رخ تو چون تشنه
به فسون جهد نمایم که کنم در خوابش
نشود آری در خواب به افسون تشنه
غرق سیلاب دو چشمان نیمی با لب خشک
گر به خونم نشدی اختر وارون تشنه
لب من تشنه بوسیدن خاک در تست
چون به آب لب لیلی لب مجنون تشنه
در چنین وقتی کآید گل میگون شراب
وه که چونم به دمی زان می گلگون تشنه
سوسماران همه را چشمه حیوان مشرب
از قضا دان که بود ماهی ذوالنون تشنه
خوان انعام تو گسترده و من گرسنه تر
همچو ملاح بود بر لب جیحون تشنه

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به بوسیدن خاک در چرخ آسایت
جویبار فلک و اخضر گردون تشنه
هوش مصنوعی: ای کسی که خاک پای تو را می‌کوبم و به آن عشق می‌ورزم، دنیای بالا و آسمان به تو نیازمند و تشنه‌اند.
تیغ سیراب تر سبز تو با آنهمه آب
روز و شب هست به خون یا به شبیخون تشنه
هوش مصنوعی: تیغ سرسبز تو که همیشه آب دارد، به گونه‌ای است که مثل خونی تشنه یا به خون و حمله‌ای ناگهانی نیاز دارد.
تشنه شربت مرگ است عدو تا تیغت
از جگر تافتگی هست به هر خون تشنه
هوش مصنوعی: دشمن به شدت دنبال مرگ و نابودی توست، تا زمانی که تیر و شمشیری در دلش باشد و به هر قیمتی به دنبال خونخواهی است.
ز آتش صولت تو باد تهمتن رفته
زآب انصاف تو در خاک فریدون تشنه
هوش مصنوعی: از شدت قدرت و نیروی تو، باد تهمتن (که نماد شجاعت و قدرت است) از میان آب انصاف تو در خاک فریدون (که نماد عدالت است) به شدت تشنه مانده است.
به تولای درت بخت همایون مشتاق
به تمنای رخت طایر میمون تشنه
هوش مصنوعی: در پرتو دروازه تو، بخت خجسته در جستجوی روی تو، پرنده خوشبخت و شادی‌خواهی است که تشنه دیدار توست.
تو چو موسی شده بر عز تجلی واله
خصم خوارت شده در خاک چو قارون تشنه
هوش مصنوعی: تو مانند موسی در کمال عظمت درخشانی، اما دشمنان تو به حالت ذلت و خوار شدن، مانند قارون در خاک فرو رفته و تشنه‌اند.
بر کمال هنرت عق سکندر عاشق
به زلال سخنت جان فلاطون تشنه
هوش مصنوعی: درخشش و زیبایی هنر تو به قدری است که حتی عقل سکندر، که عاشق است، تحت تأثیر قرار می‌گیرد و جان فلسفی همچون افلاطون برای شنیدن سخنان زلال و شفاف تو تشنه می‌شود.
حاسدت هست چو مستسقی بر ساحل آز
اندرون آب تبه گشته و بیرون تشنه
هوش مصنوعی: حسادت تو مانند کسی است که به مانند شخصی که در کنار دریا ایستاده، اما به دلیل تشنگی و نیاز خود بدحال شده است؛ در حالی که او نوشیدنی را در دسترس دارد، ولی نمی‌تواند از آن بهره‌برداری کند. تشنگی او همچنان باقی است و به او اجازه نمی‌دهد از آب استفاده کند.
بنده را لهجه نظمی است که با لهجه او
شد به آب سخنش لولو مکنون تشنه
هوش مصنوعی: من به زبان و شیوه خاصی صحبت می‌کنم که به واسطه آن، وقتی او سخن می‌گوید، مرا به شگفتی وادار می‌کند؛ همچون آبی که در دلش رازهایی نهفته است و من به شدت از آن تشنه‌ام.
خانه چشم مرا آب ز سر شد ز پری
وانگهی مردم او بی رخ تو چون تشنه
هوش مصنوعی: چشمان من به خاطر زیبایی او پر از اشک شده است و مردم چون من، با نبودن چهره‌ات، در حسرت تو مانند تشنه‌ای هستند که آبی نمی‌یابد.
به فسون جهد نمایم که کنم در خوابش
نشود آری در خواب به افسون تشنه
هوش مصنوعی: سعی می‌کنم با جادو و فریب، او را در خواب ببینم، اما او هرگز در خواب من نمی‌آید و من هم در خواب به شدت عطش دیدنش را دارم.
غرق سیلاب دو چشمان نیمی با لب خشک
گر به خونم نشدی اختر وارون تشنه
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از احساساتی عمیق و تناقض‌های درونی خود سخن می‌گوید. او با اشاره به چشمانش که غرق در اشک هستند، نشان می‌دهد که با وجود این اشک‌ها هنوز لب‌هایش خشک و بی‌تحرک‌اند. همچنین، او به ستاره‌ای تشبیه می‌کند که به جای نوری که باید داشته باشد، در حالت تاریکی و تشنگی قرار دارد. در واقع، این مضمون بیانگر احساس ناامیدی و دل‌شکستگی است، جایی که او انتظار دارد دیگران نسبت به درد و رنج او توجهی داشته باشند اما همچنان به تنهایی و بی‌توجهی مواجه است.
لب من تشنه بوسیدن خاک در تست
چون به آب لب لیلی لب مجنون تشنه
هوش مصنوعی: لب من تشنه‌ی بوسیدن خاک توست، چرا که همچون لب مجنون که به آب لیلی تشنه است، من نیز به تو بسیار راغب و مشتاقم.
در چنین وقتی کآید گل میگون شراب
وه که چونم به دمی زان می گلگون تشنه
هوش مصنوعی: در چنین لحظه‌ای که گل‌های رنگارنگ می‌آیند و شراب فراوان است، آه که من چقدر تشنه‌ام به یک جرعه از آن شراب گلگون.
سوسماران همه را چشمه حیوان مشرب
از قضا دان که بود ماهی ذوالنون تشنه
هوش مصنوعی: سوسمارها (یا خزندگان) به نوعی به خاطر ویژگی‌های خاص خود در مورد آب و زندگی زیر آب شناخته می‌شوند. در اینجا به نوعی اشاره شده که همهٔ آنها به چشمه‌ای از حیات و زندگی وابسته‌اند، و به طور خاص به مسألهٔ تشنگی ماهی خاصی اشاره شده است. به عبارت دیگر، این بیان نشان‌دهندهٔ نیاز فطری موجودات به آب و زندگی است و می‌گوید که حتی موجودات به ظاهر بی‌اهمیت نیز به این نیاز متصل هستند.
خوان انعام تو گسترده و من گرسنه تر
همچو ملاح بود بر لب جیحون تشنه
هوش مصنوعی: سفره نعمت‌های تو بسیار گسترده است، اما من همچنان گرسنه‌تر از همیشه هستم، مانند ملّاحی که در کنار رود جیحون تشنه مانده است.