گنجور

شمارهٔ ۶۸

ای سر آمد به هر مکان چو لقب
وی ستوده به هر زمان چون نام
توئی آن کامران که در ره تو
هر که گامی نهد بیابد کام
در سلامت به سر برد همه عمر
هر که یابد زتو جواب سلام
رای تو واقف است بر افلاک
حکم تو نافذ است بر اجرام
خشم تو خیمه ئیست حلم پذیر
عفو تو دابه ئیست بحرآشام
گر فلک بهره یابد از علمت
نایب مشتری شود بهرام
گر هوا مایه گیرد از دستت
در فشاند به جای قطره غمام
ور چمن بو ستاند از خلقت
بوی گل بازدارد اصل زکام
صاحبا بنده چشم آن دارد
کز سر رغبت و قبول تمام
سخنش بشنوی و بپذیری
ای سخنهای تو ملوک کلام
کاستماع کلام ملهو فان
صدق است از کلام خیر انام
بنده می نالم از جفای سپهر
که توئی خواجه و سپهر غلام
تو ز ایام داد من بستان
که توئی داد ده در این ایام
در حق من که داعی کرمم
ای به حق پیشوا و شاه کرام
کرمی کن که مرد مکرمتی
که فلک لوم میکند چو لیام
گر بمیرم ز تشنگی هرگز
نچشم جرعه ای ز آب عوام
ور بگردم به جان ز بی درمی
نبرم پیش خواجگان ابرام
نبرد شاخ سدره رنج تبر
نکشد خنگ چرخ جور لجام
می ام از کاس جور دور زمان
گر کنم عربده مده دشنام
مجلس ما چراست کاندر وی
فعل دیگر کند همی هر جام
گرچه از جود خواجه دنیا
یافتم برد و خلعت و انعام
همچنان هفت مار هفت سری
می گزندم مدام هفت اندام
غم پیری و کربت غربت
انده فاقه و تکفر وام
دوری از خانمان و قوم و تبع
فرقت دوستان دشمن کام
به دیار خود ارچه تشنه لبم
نیست آنجا مرا امید مقام
قلب نام خود است پارس کنون
تشنه را کی بود در او آرام
مرد جاهی مرا قوی باید
تا شود کار من مگر به نظام
به خدای ار به عمرها آید
پای صیدی چنینت اندر دام
اندر این نظم ارچه هست صریح
لقب و نام نیست جای ملام
لقب و نام تو به ذکر جمیل
در نوی گفت ایزد علام
من چه گفتم که صاحب دیوان
همه گفتم به جز صلوه و سلام
تا فلک را به محور است مدار
تا عرض را به جوهر است قوام
جوهرت باد از عوارض دور
فلکت در مدار خاضع و رام
به سه شهزاده چشم تو روشن
تا جهانراست روشنی و ظلام

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سر آمد به هر مکان چو لقب
وی ستوده به هر زمان چون نام
هوش مصنوعی: ای سر (سرور) به هر جا حضور دارد و در هر زمان که نام او ذکر شده، مورد ستایش قرار می‌گیرد.
توئی آن کامران که در ره تو
هر که گامی نهد بیابد کام
هوش مصنوعی: تو آن خوشبختی هستی که هر کسی در مسیر تو قدم بگذارد، به آرزویش می‌رسد.
در سلامت به سر برد همه عمر
هر که یابد زتو جواب سلام
هوش مصنوعی: هر کسی که پاسخ سلام تو را بدهد، همواره عمرش در سلامتی سپری خواهد شد.
رای تو واقف است بر افلاک
حکم تو نافذ است بر اجرام
هوش مصنوعی: نظرات و تصمیمات تو بر عالم بالا آگاه است و فرمانت بر اجرام آسمانی تاثیرگذار و قاطع است.
خشم تو خیمه ئیست حلم پذیر
عفو تو دابه ئیست بحرآشام
هوش مصنوعی: خشم تو مانند یک چادر بزرگ است که می‌تواند تحمل کند و عفو تو مانند یک موجودی است که از دریا آب می‌نوشد.
گر فلک بهره یابد از علمت
نایب مشتری شود بهرام
هوش مصنوعی: اگر آسمان از دانش تو بهره‌مند شود، بهرام (سیاره‌ی مشتری) نایب و جانشین آن خواهد شد.
گر هوا مایه گیرد از دستت
در فشاند به جای قطره غمام
هوش مصنوعی: اگر هوا از دست تو بگیرد، به جای قطره‌ای از باران، غم و اندوه را به دل می‌ریزد.
ور چمن بو ستاند از خلقت
بوی گل بازدارد اصل زکام
هوش مصنوعی: اگر بو و عطر چمن از خلقت بگیرد، بوی گل نمی‌تواند ریشه‌دار شود.
صاحبا بنده چشم آن دارد
کز سر رغبت و قبول تمام
هوش مصنوعی: دوست من، آن چشمی که به من توجه دارد، از روی رغبت و پذیرش کامل است.
سخنش بشنوی و بپذیری
ای سخنهای تو ملوک کلام
هوش مصنوعی: اگر به صحبت‌هایت گوش دهی و آنها را بپذیری، سخنگویی بزرگ و باهیبت خواهی بود.
کاستماع کلام ملهو فان
صدق است از کلام خیر انام
هوش مصنوعی: شنیدن سخن زیبا و دلنشین، حقیقتی است از کلام بهترین انسان‌ها.
بنده می نالم از جفای سپهر
که توئی خواجه و سپهر غلام
هوش مصنوعی: من از ظلم زمانه گلایه‌مندم، در حالی که تو آقا هستی و زمانه بنده‌ی توست.
تو ز ایام داد من بستان
که توئی داد ده در این ایام
هوش مصنوعی: از روزهای دادرسی من چیزی بگیر، چرا که تو خود در این روزها دادگری.
در حق من که داعی کرمم
ای به حق پیشوا و شاه کرام
هوش مصنوعی: ای پیشوای بزرگوار و شاه با کرامت، در مورد من که به تو پناه آورده‌ام، سخن بگو.
کرمی کن که مرد مکرمتی
که فلک لوم میکند چو لیام
هوش مصنوعی: شعری که بیان شده به نوعی از اهمیت شخصیت و مقام انسان اشاره دارد. در واقع، گفته می‌شود که آدمی باید در زندگی خود رفتاری شایسته و محترم داشته باشد، زیرا کارهای او در نهایت بر سلامت و کیفیت زندگی‌اش تأثیر می‌گذارد. در این متن به فردی که به مقام و منزلت رسیده است اشاره می‌شود و اشاره به اهمیت تلاش و شخصیت او در برابر مشکلات و چالش‌ها دارد.
گر بمیرم ز تشنگی هرگز
نچشم جرعه ای ز آب عوام
هوش مصنوعی: اگر به خاطر تشنگی بمیرم، هرگز یک قطره از آب عوام را نخواهم چشید.
ور بگردم به جان ز بی درمی
نبرم پیش خواجگان ابرام
هوش مصنوعی: اگرچه به جان خود مشغول هستم و این بی‌پولی مرا آزار می‌دهد، اما در برابر خواجگان و ثروتمندان تسلیم نخواهم شد.
نبرد شاخ سدره رنج تبر
نکشد خنگ چرخ جور لجام
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی توضیح داده می‌شود که دشواری‌ها و چالش‌هایی که در زندگی وجود دارد، نمی‌تواند کسی را از پای درآورد. با وجود سختی‌ها و ناملایمات، انسان باید با اراده و استقامت به مسیر خود ادامه دهد و در برابر مشکلات تسلیم نشود. این معنی نشان‌دهنده امید و پایداری در برابر مصائب است.
می ام از کاس جور دور زمان
گر کنم عربده مده دشنام
هوش مصنوعی: من از کاسه‌ای که به وجود زمان دچار شده است، شراب می‌نوشم. اگر صدایی بلند کنم، هرگز توهین نکن.
مجلس ما چراست کاندر وی
فعل دیگر کند همی هر جام
هوش مصنوعی: مجلس ما چرا چنین است که هر کسی در آن کار دیگری انجام می‌دهد و هر کدام به نوعی مشغولند.
گرچه از جود خواجه دنیا
یافتم برد و خلعت و انعام
هوش مصنوعی: با اینکه از نعمت و بخشش آقای دنیا دارایی و مقام و پاداش گرفتم،
همچنان هفت مار هفت سری
می گزندم مدام هفت اندام
هوش مصنوعی: من به طور مداوم با هفت مشکل یا چالش بزرگ روبرو هستم که هر یک به نوعی من را آزار می‌دهد و مرا در تنگنا قرار داده است.
غم پیری و کربت غربت
انده فاقه و تکفر وام
هوش مصنوعی: غم پیری و حسرت دوری از وطن باعث احساس ناراحتی و تنگدستی در من شده است.
دوری از خانمان و قوم و تبع
فرقت دوستان دشمن کام
هوش مصنوعی: دوری از خانواده و ملیت خود و نیز جدایی از دوستان، موجب شادی دشمنان می‌شود.
به دیار خود ارچه تشنه لبم
نیست آنجا مرا امید مقام
هوش مصنوعی: هرچند که در دیار خود دلتنگ و تشنه‌آب نیستم، اما هنوز هم امیدوارم که جایگاهی در آنجا داشته باشم.
قلب نام خود است پارس کنون
تشنه را کی بود در او آرام
هوش مصنوعی: قلب همانا نام خود است و اکنون در دل تشنه، آرامشی نیست.
مرد جاهی مرا قوی باید
تا شود کار من مگر به نظام
هوش مصنوعی: برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت، نیازمند مردی توانا و با قدرت هستم، چرا که تنها با نظم و سازماندهی می‌توانم به هدف‌هایم برسم.
به خدای ار به عمرها آید
پای صیدی چنینت اندر دام
هوش مصنوعی: اگر به خدا قسم بخورم یا به عمرم، همچین صیدی در دام نخواهد افتاد.
اندر این نظم ارچه هست صریح
لقب و نام نیست جای ملام
هوش مصنوعی: در این شعر، گفته شده که هرچند در این نظم مفاهیم و معانی به روشنی بیان شده‌اند، ولی ذکر نام یا لقب جایز نیست و در نتیجه نباید مورد انتقاد قرار گیرد.
لقب و نام تو به ذکر جمیل
در نوی گفت ایزد علام
هوش مصنوعی: خداوند نام و لقب تو را با زیبایی و خوبی ذکر کرده است.
من چه گفتم که صاحب دیوان
همه گفتم به جز صلوه و سلام
هوش مصنوعی: من چه چیزی گفتم جز این که همه چیز را به جز درود و سلام به صاحب دیوان گفتم.
تا فلک را به محور است مدار
تا عرض را به جوهر است قوام
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان به دور خود می‌چرخد و مداری دارد، عرض زمین نیز به وجود جوهر وابسته است و این جوهر به ثبات و پایداری آن می‌انجامد.
جوهرت باد از عوارض دور
فلکت در مدار خاضع و رام
هوش مصنوعی: جواهر تو از اثرات دوری که در دامنه آسمان است، در وضعیتی خاضع و آرام قرار دارد.
به سه شهزاده چشم تو روشن
تا جهانراست روشنی و ظلام
هوش مصنوعی: چشم تو به سه شاهزاده روشن است و این نگاه تو به جهان، روشنی و تاریکی را تعیین می‌کند.