شمارهٔ ۵۴
ای به همت بر آفتابت دست
وی به رفعت از آسمانت فراغ
پیش رای تو نور مهر بود
چون بر مهرگاه چاشت چراغ
خاک پایت ز راه نکهت خلق
بوی مشک ختن دهد به دماغ
خار پهلو کند ز صحبت گل
گر ز خلق تو بو ستاند باغ
ید بیضای تو زاهل حبش
ببرد وصمت سیاهی و داغ
باز دانی به علم منطق طیر
لحن موسیجه را زویله زاغ
تو شناسی به وهم تیز نظر
رفتن کبک را ز حجل کلاغ
گر در آتش شدی به حرز ثنات
یافتی خلعت سمندر ماغ
گرنه بهر خزانه تو بود
نتند رشته از لعاب کناغ
سرو را خاطرم شکفت گلی
همچو لاله که بشکفاند راغ
از تو خواهم گرفت عاریتی
به تلطف نه همچو نعف الاغ
وان سه لفظ است پارسی که بود
تازی آن چو رنگهای صباغ
برو لاثبت کن که در تازی
جمع مویست و بست و استفراغ
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به همت بر آفتابت دست
وی به رفعت از آسمانت فراغ
هوش مصنوعی: ای کسی که در تلاش و کوشش خود به آفتاب و روشنایی دست یافتهای، به خاطر بلندی و علوِ مقامات، از آسمانها آزاد و رها هستی.
پیش رای تو نور مهر بود
چون بر مهرگاه چاشت چراغ
هوش مصنوعی: حضور تو مانند نوری است که در زمان ظهر بر روی زمین میتابد و همه جا را روشن میکند.
خاک پایت ز راه نکهت خلق
بوی مشک ختن دهد به دماغ
هوش مصنوعی: خاکی که زیر قدمهایت است، بویی خوش و گلابی مانند بوی مشک ختن به مشام میرسد.
خار پهلو کند ز صحبت گل
گر ز خلق تو بو ستاند باغ
هوش مصنوعی: اگر خار در کنار گل باشد، به خاطر صحبت و همراهی او، بوی خوشی از تو میگیرد و باغ را زیبا میکند.
ید بیضای تو زاهل حبش
ببرد وصمت سیاهی و داغ
هوش مصنوعی: دست سفید تو، درخشان و زنده، قدرتی دارد که میتواند تاریکی و غم را از میان ببرد.
باز دانی به علم منطق طیر
لحن موسیجه را زویله زاغ
هوش مصنوعی: این بیت به روشنی بیان میکند که کسی با مهارت و دانش در علم منطق، میتواند صدای زیبا و دلنشین موسیقی را از صدای زاغ تمییز دهد. به عبارت دیگر، استعداد و آگاهی فکری میتواند به انسان کمک کند تا زیباییهای هنری و موسیقی را درک کند و از اشکال ناپسند و بیکیفیت متمایز نماید.
تو شناسی به وهم تیز نظر
رفتن کبک را ز حجل کلاغ
هوش مصنوعی: شما میدانید که کبک چگونه با دقت و تیزبینی از لانهاش خارج میشود، در حالی که کلاغ به صورت متفاوتی رفتار میکند.
گر در آتش شدی به حرز ثنات
یافتی خلعت سمندر ماغ
هوش مصنوعی: اگر در آتش قرار بگیری، به خاطر ثنایت (مدح و ستایش) به لباس سمندر (موجودی که با آتش آسیبی نمیبیند) دست پیدا میکنی.
گرنه بهر خزانه تو بود
نتند رشته از لعاب کناغ
هوش مصنوعی: اگر نبود این خزانه، رشتهها از لعاب کناغ نمیگسستند.
سرو را خاطرم شکفت گلی
همچو لاله که بشکفاند راغ
هوش مصنوعی: سرو به یادم آورده شد، گلی مانند لاله که در دل بیابان میرویید و به خود میبالید.
از تو خواهم گرفت عاریتی
به تلطف نه همچو نعف الاغ
هوش مصنوعی: من از تو با نرمی و لطف خواهم خواست که چیزی به من بدهی، نه به زور و مثل اینکه چیزی از الاغ بگیرم.
وان سه لفظ است پارسی که بود
تازی آن چو رنگهای صباغ
هوش مصنوعی: این سه واژه فارسی وجود دارند که معادل عربی آنها مانند رنگهای یک نقاشی است.
برو لاثبت کن که در تازی
جمع مویست و بست و استفراغ
هوش مصنوعی: برو و ثابت کن که در زبان عربی، جمع کلماتی مانند "مو" و "بست" و "استفراغ" چگونه تشکیل میشود.