شمارهٔ ۵۳
ای به حق شاهی که قدرت از علو مرتبت
بر سر شاه فلک دیده ست پای تخت خویش
من ز خاک پارس چون برداشتم رخت امید
گفتم آرم سوی خاک آستانت رخت خویش
پارسالت دور از اکنون خود نبد پردخت من
کز وقایع هم نبودت یکزمان پردخت خویش
وین زمان گفتم کنی مافات را یک ده قضا
وین ندیدم جز طبع ساده یک لخت خویش
زانکه گشتم از جنابت چند باری ناامید
سخت دلتنگم ز رای سست و روی سخت خویش
از که بینم رنج این حرمان کزین حضرت مراست
از زمانه یا ز تقصیر تو یا از بخت خویش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به حق شاهی که قدرت از علو مرتبت
بر سر شاه فلک دیده ست پای تخت خویش
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که به حق و حقیقت سلطنت میکنی و قدرت تو از جایگاه والای تو میدرخشد، بر تخت خود نشستهای و به آسمانها نگاه میکنی.
من ز خاک پارس چون برداشتم رخت امید
گفتم آرم سوی خاک آستانت رخت خویش
هوش مصنوعی: وقتی از خاک پارس بیرون آمدم و خواستم سفر کنم، به خودم گفتم که به خاک آستان تو برگردم و لباس خود را در آنجا بگذارم.
پارسالت دور از اکنون خود نبد پردخت من
کز وقایع هم نبودت یکزمان پردخت خویش
هوش مصنوعی: سال گذشته دور از حال خودم بودم و هیچ ارتباطی به وقایع نداشتم؛ حتی در زمانی که وجود نداشتی، هیچ ارتباطی با خودم نداشتم.
وین زمان گفتم کنی مافات را یک ده قضا
وین ندیدم جز طبع ساده یک لخت خویش
هوش مصنوعی: در این زمان، وقتی از تو خواستم که گذشتههایت را فراموش کنی، تنها چیزی که دیدم، سادگی و خلوص وجود خودم بود.
زانکه گشتم از جنابت چند باری ناامید
سخت دلتنگم ز رای سست و روی سخت خویش
هوش مصنوعی: من به خاطر ناامیدیهای مکرر از خودم و همچنین ناملایمات و سختیهایی که تجربه کردهام، خیلی دلگیر و پریشان هستم.
از که بینم رنج این حرمان کزین حضرت مراست
از زمانه یا ز تقصیر تو یا از بخت خویش
هوش مصنوعی: از که باید بپرسم که دلیل رنج من از این ناکامی چیست؟ آیا این رنج ناشی از زمانه است، یا به خاطر کوتاهی و قصور خودم، یا به خاطر قسمت و سرنوشتم؟