شمارهٔ ۵۰
زندگانی خسرو نقبا
باد چون مدت زمانه دراز
در نظام امور و رفعت قدر
با حصول مراد و نعمت و ناز
به هر آن کار کآورد رخ و رای
باد یارش خدای بی انباز
رای عالیش را کنم معلوم
حال من چاکر از طریق جواز
دین پناها دلم به حضرت تو
بیش از آن دارد اشتیاق و نیاز
که به سعی قلم به صد طومار
نتوان شمه ای نمودن باز
روزکی چند شد که دور از تو
در شادی نشد به رویم باز
با من آن می کند عنای فراق
که به مهره کند مشعبده باز
خود چه تاب آورد تذرو ضعیف
در کف انتقام چنگل باز
به خدائی که دار ضرب فلک
از طلای نجوم کرد به ساز
صنع او هر سحر سبیکه خور
آرد از کوره افق به فراز
درم ماه را دو نیمه کند
هر به یکماه بی میانجی گاز
که عیار دلم به بوی خلاص
در فراق تو هست جفت گداز
گاه تحریر شوق و درد فراق
با قلم راست چون بگویم راز
کلک سرگشته در موافقتم
ناله و گریه می کند آغاز
بر دلم عیش تلخ می دارد
فرقت دوستان غم پرداز
روضه مشهد ارچه روحانیست
حبذا بام مسجد شیراز
زه زهی کعبه ای که مرغ دلم
در فضای تو می کند پرواز
گر بیابد نسیم جان بخشت
جسد مرده روح یابد باز
هان و هان ای برید باد سحر
رنجه شو یکزمان و نیک بتاز
خاک درگاه آن جماعت بوس
که فلکشان برد به طوع نماز
یک به یکشان دعای من برسان
از در دل نه از ره آواز
خاصه مولا قوام ملت و دین
آن مکان مکارم و اعزاز
باز امام امم عزیزالدین
آنکه بر کسوت مدیست طراز
سرور دین عماد ملت و دین
به هنر خلق را نمود اعجاز
افضل دین و دولت اضل عصر
آن به فضل از جهانیان ممتاز
تاج سادات و تاج دین جعفر
آن رفیق شفیق دوست نواز
آنکه خوانمش جعفر طیار
از سر صدق نه ز روی مجاز
لیک شد نقطه ای ز بی سوری
شد به تصحیف جعفر طناز
این لطیفه ازان لطیف تر است
که بیاید تصرف غماز
شد گسسته طویله سخنم
از کششهای محنت ره آز
مثل میل دو دولت درشان
عشق محمود باد و حسن ایاز
نرسد حادثه به حضرتشان
کایمن است آسمان ز تیرانداز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زندگانی خسرو نقبا
باد چون مدت زمانه دراز
هوش مصنوعی: زندگی خسرو، که به بزرگی و عظمت او اشاره دارد، باید طولانی و پایدار باشد، همانطور که زمانه و دوران به درازا میکشند.
در نظام امور و رفعت قدر
با حصول مراد و نعمت و ناز
هوش مصنوعی: در ساختار زندگی و لذت از مقام و موقعیت، با رسیدن به خواستهها و نعمتها و آسایش همراه است.
به هر آن کار کآورد رخ و رای
باد یارش خدای بی انباز
هوش مصنوعی: هر کاری که ظاهر و نیت تو را به سمت خود جلب کند، از سوی خداوندی است که هیچ همدم و شریکی ندارد.
رای عالیش را کنم معلوم
حال من چاکر از طریق جواز
هوش مصنوعی: میخواهم نظر والای او را بگویم، اما من به عنوان خدمتگزار او از طریق اجازهاش برای این کار اقدام میکنم.
دین پناها دلم به حضرت تو
بیش از آن دارد اشتیاق و نیاز
هوش مصنوعی: دل من به لطف تو و دین تو بیشتر از هر چیزی اشتیاق و نیاز دارد، مانند پناهگاهی امن که در آن آرامش یابد.
که به سعی قلم به صد طومار
نتوان شمه ای نمودن باز
هوش مصنوعی: با تلاشی که قلم میکند، نمیتواند حتی یک نکته از صدها نوشته را بیان کند.
روزکی چند شد که دور از تو
در شادی نشد به رویم باز
هوش مصنوعی: مدتی است که دور از تو در آرامش و شادی نبودهام و چهرهام همچنان غمگین است.
با من آن می کند عنای فراق
که به مهره کند مشعبده باز
هوش مصنوعی: او با من به گونهای برخورد میکند که انگار یک شعبدهباز با مهرههایش بازی میکند. در واقع، من در دستان او هستم و هر لحظه زندگیام تحت تأثیر اوست.
خود چه تاب آورد تذرو ضعیف
در کف انتقام چنگل باز
هوش مصنوعی: تذرو ضعیف، یعنی پرندهای شکستخورده و ضعیف، چه قدرتی میتواند در برابر چنگال قوی و انتقامجوی شکارچی تحمل کند؟ این بیان به نوعی بیانگر ناتوانی و آسیبپذیری موجودات ضعیف در مقابل قویترهاست.
به خدائی که دار ضرب فلک
از طلای نجوم کرد به ساز
هوش مصنوعی: به خدائی که به واسطهٔ چرخش ستارگان، ضربان زمان را به شکل زیبایی تنظیم کرده است.
صنع او هر سحر سبیکه خور
آرد از کوره افق به فراز
هوش مصنوعی: آفریدگار هر صبح، زیبایی جدیدی را از افق به نمایش میگذارد.
درم ماه را دو نیمه کند
هر به یکماه بی میانجی گاز
هوش مصنوعی: ماه را میتوان به دو نیم تقسیم کرد، هر نیمه از آن به یک ماه وابسته است و این کار بدون هیچ واسطهای انجام میشود.
که عیار دلم به بوی خلاص
در فراق تو هست جفت گداز
هوش مصنوعی: دل من با بوی آزادی از تو همراه است و در انتظار تو نگران و آشفته است.
گاه تحریر شوق و درد فراق
با قلم راست چون بگویم راز
هوش مصنوعی: گاهی وقتی شوق و درد جدایی را مینویسم، نمیدانم چطور باید رازهای خود را با قلم بازگو کنم.
کلک سرگشته در موافقتم
ناله و گریه می کند آغاز
هوش مصنوعی: در حالی که دل و جان من در عشق و محبت دست و پا میزنند، صدای ناله و گریهای از درونم بلند میشود.
بر دلم عیش تلخ می دارد
فرقت دوستان غم پرداز
هوش مصنوعی: فراق دوستان به دل من شادی را زهرآگین میکند و باعث غم میشود.
روضه مشهد ارچه روحانیست
حبذا بام مسجد شیراز
هوش مصنوعی: اگرچه زیارتگاه مشهد place روحانی و معنوی است، اما محبت و عشق به بام مسجد شیراز نیز بسیار ارزشمند و دلنشین است.
زه زهی کعبه ای که مرغ دلم
در فضای تو می کند پرواز
هوش مصنوعی: عجب کعبهای که دل من در آسمان آن به پرواز در میآید و احساس آزادی و شوق میکند.
گر بیابد نسیم جان بخشت
جسد مرده روح یابد باز
هوش مصنوعی: اگر نسیم حیاتبخش به جسد مرده بوزد، آنجا روح دوباره زنده میشود.
هان و هان ای برید باد سحر
رنجه شو یکزمان و نیک بتاز
هوش مصنوعی: اوه! ای نسیم سحر، بخیز و با قدرت بوز، تا من را خوشحال کنی.
خاک درگاه آن جماعت بوس
که فلکشان برد به طوع نماز
هوش مصنوعی: خاک پای آن گروه را میبوسم، زیرا آسمان نیز در برابر نماز آنها تسلیم شده است.
یک به یکشان دعای من برسان
از در دل نه از ره آواز
هوش مصنوعی: یک به یک برایشان دعا میکنم، از عمق دل نه به واسطه صدا و آواز.
خاصه مولا قوام ملت و دین
آن مکان مکارم و اعزاز
هوش مصنوعی: به ویژه، رهبر و پشتیبان ملت و دین، آنجا محل فضیلتها و بزرگمنشیهاست.
باز امام امم عزیزالدین
آنکه بر کسوت مدیست طراز
هوش مصنوعی: امام بزرگ و محترم، عزیزالدین، دوباره ظهور کرد، آن کسی که نشان ممتاز بر لباس مدیست دارد.
سرور دین عماد ملت و دین
به هنر خلق را نمود اعجاز
هوش مصنوعی: سرور دین، ستون و پایه ملت و دین است و به وسیله هنر خود معجزهای به وجود آورد.
افضل دین و دولت اضل عصر
آن به فضل از جهانیان ممتاز
هوش مصنوعی: بهترین دین و حکومت در زمانهای که برتر از دیگران به فضل و علم شناخته میشود.
تاج سادات و تاج دین جعفر
آن رفیق شفیق دوست نواز
هوش مصنوعی: تاج سادات و تاج دین به معنای گرامیداشت و احترام به شخصیتهای بزرگ در دین و خاندان سادات است. این بیت به دوستی و محبت اشاره دارد که در کنار این شخصیتهای مهم است و آنان را شفیق و همراه خود میداند. به طور کلی، این جمله به اهمیت دوستی و همراهی با افرادی که در زمینههای معنوی و اجتماعی معتبرند، اشاره میکند.
آنکه خوانمش جعفر طیار
از سر صدق نه ز روی مجاز
هوش مصنوعی: شخصی که من او را جعفر طیار مینامم، به خاطر صداقت و راستگوییاش این نام را به او میدهم، نه به خاطر ظاهری و غیر واقعی.
لیک شد نقطه ای ز بی سوری
شد به تصحیف جعفر طناز
هوش مصنوعی: اما به خاطر نقطهای که از عدم وضوح به وجود آمد، به تصحیح جعفر طناز پرداخته شد.
این لطیفه ازان لطیف تر است
که بیاید تصرف غماز
هوش مصنوعی: این مطلب زیباتر از آن است که بیاید و دچار حسادت دیگران شود.
شد گسسته طویله سخنم
از کششهای محنت ره آز
هوش مصنوعی: سخنم از فشارها و مشکلات زندگی به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و در شرایطی دشوار و نامساعد قرار دارد.
مثل میل دو دولت درشان
عشق محمود باد و حسن ایاز
هوش مصنوعی: عشق میان دو نفر مانند دو دولت بزرگ است که هر کدام در جایگاه خود با عظمت و براق هستند. عشق محمود و حسن نمادی از پیوند عمیق و الهامبخش است که شایستهی ستایش و احترام است.
نرسد حادثه به حضرتشان
کایمن است آسمان ز تیرانداز
هوش مصنوعی: حادثهای به ایشان نرسد، زیرا آسمان همچون تیراندازی مراقب است.