گنجور

شمارهٔ ۴۱

به فال فرخ و پیروز بخت و طالع سعد
چو مه برآمد شه زاده بر سریر سرور
چراغ دوده سلغر که نور طلعت او
کند فروغ رخ آفتاب را مستور
جم دوم عضدالدین پناه ملک عجم
که هست درگه عالیش قبله جمهور
خجسته سعد ابی بکر کش کمینه غلام
فزونتر است به حشمت ز قیصر و فغفور
ز نور رویش شد دشت همچو خرمن ماه
ز فر پایش شد تخت همچو پایه طور
فلک دو تا شد و از مهر بوسه دادش پای
نثار کرد کواکب چو لولو منثور
برای نزهت بزم طربسرایش را
نهاد در بر ناهید آسمان طنبور
زهی به قدر و شرف طیره سپهر و ملک
خهی به علم و سخا غیرت جباب و بحور
توئی که لفظ تو گوهر دهد به جای سخن
توئی که لطف تو جان پرورد به وقت حضور
توئی که خدمت تو هست جسم ها را جان
توئی که طلعت تو هست چشم ها را نور
به هر کجا که کنی حکم اختران محکوم
به هر کجا که کنی امر آسمان مامور
ز گرد راه تو سازند کحل دیده چرخ
ز خاک پای تو یابد عبیر گیسوی حور
سرای فتنه ز تهدید تو شود ویران
جهان امن به تائید تو شود معمور
مخالفان تو خود نیستند و گر هستند
شوند جمله به شمشیر قهر تو مقهور
جهان پناها یمن زفاف خرم تو
نهاد در چمن آئین و رسم نزهت و سور
هوای صافی بر وفق این سرور و فرح
دهد به ریحان آثار عنبر و کافور
ز بس نشاط و طرب آب در مسام درخت
گرفت خاصیت و طبع راوق انگور
به رقص درشد سرو سهی چو شاهد مست
اصول یافت چو قول و غزل نوای طیور
به عمر باقی و عیش هنی و دولت شاه
نوشت کاتب علوی به نام تو منشور
به وصف ذات تو چون عقل کل شود عاجز
به نزد عقل مگر عجز من بود معذور
به از دعا نبود خاصه از دم چو منی
که در ستایش این خاندان بود مشهور
ز کنه وصف تو چون قاصر است فکرت من
چه عیب خیزد اگر معترف شوم به قصور
ترا به دولت شاه جهان خدای جهان
دهاد عمری چون دور چرخ نامحصور
به چشم نیک نظر کن به حال نزدیکان
که باد چشم بد از چهره کمال تو دور
مرا به دولت خویش از عنایتت صیانت کن
که دولت تو مصون باد از اختلال و فتور

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به فال فرخ و پیروز بخت و طالع سعد
چو مه برآمد شه زاده بر سریر سرور
هوش مصنوعی: با شوق و خوشبختی به استقبال روز جدید می‌رویم و وقتی که ماه در آسمان می‌تابد، مانند یک شاه‌زاده بر تخت سعادت نشسته‌ایم.
چراغ دوده سلغر که نور طلعت او
کند فروغ رخ آفتاب را مستور
هوش مصنوعی: چراغی که دوده‌ای گرفته و کم‌نور است، چقدر می‌تواند درخشندگی چهرهٔ او را بپوشاند و نور خورشید را پنهان کند؟
جم دوم عضدالدین پناه ملک عجم
که هست درگه عالیش قبله جمهور
هوش مصنوعی: شخصیتی به نام عضدالدین پناه، که دومین پادشاه است، در سرزمین عجم (ایران) مشهور است و دربار او جایگاه والا و مهمی برای جمعیت زیادی است.
خجسته سعد ابی بکر کش کمینه غلام
فزونتر است به حشمت ز قیصر و فغفور
هوش مصنوعی: سعادت ابوبکر، این بنده ناچیز، از نظر بزرگی و مقام بیشتر از قیصر و کسری است.
ز نور رویش شد دشت همچو خرمن ماه
ز فر پایش شد تخت همچو پایه طور
هوش مصنوعی: به خاطر نور چهره‌اش، دشت مانند کاه‌زاری روشن و زیبا شده و به خاطر زیبایی قدم‌هایش، تختی مانند کوه طور به وجود آمده است.
فلک دو تا شد و از مهر بوسه دادش پای
نثار کرد کواکب چو لولو منثور
هوش مصنوعی: جهان به دو بخش تقسیم شد و از عشق، به همدیگر بوسه دادند. ستاره‌ها به مانند مرواریدهای پراکنده، در این فضا پراکنده شدند.
برای نزهت بزم طربسرایش را
نهاد در بر ناهید آسمان طنبور
هوش مصنوعی: برای جشن و شادمانی به بهشت و زیبا‌ترین مکان، صدای ساز به‌ویژه طنبور که در دستان ناهید، الهه زیبایی و عشق، وجود دارد، تنظیم شده است.
زهی به قدر و شرف طیره سپهر و ملک
خهی به علم و سخا غیرت جباب و بحور
هوش مصنوعی: عجب که قدر و مقام ستارگان و ملک، به علم و سخا و غیرت بزرگ مردان می‌افزاید.
توئی که لفظ تو گوهر دهد به جای سخن
توئی که لطف تو جان پرورد به وقت حضور
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که کلامت ارزشمند و مانند جواهر است و در زمان حضور تو، مهرت و محبتت زندگی را زنده می‌کند.
توئی که خدمت تو هست جسم ها را جان
توئی که طلعت تو هست چشم ها را نور
هوش مصنوعی: تو جانِ بدن‌ها هستی و چهره‌ات، روشنایی چشم‌هاست.
به هر کجا که کنی حکم اختران محکوم
به هر کجا که کنی امر آسمان مامور
هوش مصنوعی: هر جا که تصمیم بگیری، ستاره‌ها نیز به آنجا هدایت می‌شوند و هر دستوری که از آسمان صادر کنی، به آن عمل می‌شود.
ز گرد راه تو سازند کحل دیده چرخ
ز خاک پای تو یابد عبیر گیسوی حور
هوش مصنوعی: از گرد راه تو، چشمان آسمان به رنگ سرمه می‌شود و از خاک پای تو، عطر گیسوان حوریان به مشام می‌رسد.
سرای فتنه ز تهدید تو شود ویران
جهان امن به تائید تو شود معمور
هوش مصنوعی: اگر تو تهدید کنی، آشیانه فتنه نابود می‌شود و جهانی که امن است با تأیید تو پر از زندگی می‌شود.
مخالفان تو خود نیستند و گر هستند
شوند جمله به شمشیر قهر تو مقهور
هوش مصنوعی: مخالفان تو واقعاً دشمن تو نیستند و اگر هم باشند، همه با قدرت و خشم تو تحت سلطه قرار خواهند گرفت.
جهان پناها یمن زفاف خرم تو
نهاد در چمن آئین و رسم نزهت و سور
هوش مصنوعی: جهان به عنوان پناهگاهی خوشبختی و شادی تو را در باغی سرسبز و زنده قرار داده است، جایی که آداب و رسوم خوش‌گذرانی و تفریح برپا است.
هوای صافی بر وفق این سرور و فرح
دهد به ریحان آثار عنبر و کافور
هوش مصنوعی: هوای دلپذیر و پاک باعث شده است که بوی خوش ریحان با عطرهایی چون عنبر و کافور ترکیب شود و حس شادابی و خوشحالی را منتقل کند.
ز بس نشاط و طرب آب در مسام درخت
گرفت خاصیت و طبع راوق انگور
هوش مصنوعی: به دلیل شادی و سروری که در فضا وجود دارد، درخت انگور خاصیت و ویژگی‌های خاصی به خود گرفته است.
به رقص درشد سرو سهی چو شاهد مست
اصول یافت چو قول و غزل نوای طیور
هوش مصنوعی: سرو بلند و زیبای باغ به رقص در می‌آید، گویی مانند معشوقی مست و سرشار از شور و حال است. این حالت او باعث شده که همه‌چیز به اوج زیبایی و هماهنگی برسد، به‌طوری‌که با آهنگ‌سرایی پرندگان همخوانی دارد و دنیای جدیدی از شعر و موسیقی را نمایان می‌کند.
به عمر باقی و عیش هنی و دولت شاه
نوشت کاتب علوی به نام تو منشور
هوش مصنوعی: زندگی پایدار و روزهای شاد و خوشی به همراهی حکومت شاه، در این نوشتار به نام تو ثبت شده است.
به وصف ذات تو چون عقل کل شود عاجز
به نزد عقل مگر عجز من بود معذور
هوش مصنوعی: در توصیف ذات تو، عقل کل هم ناتوان می‌شود و تنها دلیل این ناتوانی، عجز من است که باید به آن عذر بیاورم.
به از دعا نبود خاصه از دم چو منی
که در ستایش این خاندان بود مشهور
هوش مصنوعی: بهتر از دعا و درخواست، این است که من به خاطر ستایش این خاندان شناخته شده‌ام.
ز کنه وصف تو چون قاصر است فکرت من
چه عیب خیزد اگر معترف شوم به قصور
هوش مصنوعی: فکر من به عمق تو نمی‌رسد، پس چه اشکالی دارد اگر بگویم در درک تو ناتوانم؟
ترا به دولت شاه جهان خدای جهان
دهاد عمری چون دور چرخ نامحصور
هوش مصنوعی: خداوند به تو عنایت کند و زندگی‌ات را به اندازه‌ی عمر پرتحرک و نامشخص چرخ‌ها در طول زندگی، پر برکت سازد.
به چشم نیک نظر کن به حال نزدیکان
که باد چشم بد از چهره کمال تو دور
هوش مصنوعی: به چشمان خود خوب نگاه کن و وضعیت اهل نزدیکت را ببین که چشم‌های بد نمی‌توانند زیبایی تو را تحت تاثیر قرار دهند.
مرا به دولت خویش از عنایتت صیانت کن
که دولت تو مصون باد از اختلال و فتور
هوش مصنوعی: مرا در زیر بال محبت و توجه خود محافظت کن تا نعمت‌های تو در امان بمانند و دچار مشکل و نقصان نشوند.