گنجور

شمارهٔ ۳۸

ای چو خورشید در جهان مشهور
به جلال و جمال و زینت و فر
زتو یابند روز و شب هستی
و زتو دارند بحر و کان گوهر
باد را از تو مرکب رهوار
خاک را از تو خلعت ششتر
آب از تاب تو اثر یابد
در طبایع فزاید آتش تر
آسمان را ستانه تو مقام
واختران را به سایه تو مقر
بخت با دولت تو همزانو
فتنه با حسبت تو هم بستر
گر به هیبت نگه کنی در کوه
کوه را خون شود ز خوف جگر
ور به رحمت نظر کنی بر خاک
خاک را بردمد ز شادی بر
منم آن خاکیئی که ذره صفت
از هوا داری تو دارم سر
از ضعیفی چنین مگردان روی
کز تو معروف شد به هر کشور
یکدلم با تو و جهان دو روی
به سه نفسم همی رساند ضرر
پادشاه منی به چار نیا
بنده این درم به پنج پدر
شش جهت دشمنم گرفت و گریخت
هفت عضوم به زینهار تو در
هشت مه شد که نه فلک به ستیز
می گذارند ده تنه خنجر
تن فضا را سپرده ام چو مرا
نیست جز حفظ کردگار سپر
تو بمان دیرگه که زود مرا
بگذارد جهان زود گذر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای چو خورشید در جهان مشهور
به جلال و جمال و زینت و فر
هوش مصنوعی: ای خورشید، در دنیا به زیبایی، شکوه و زینت خود شناخته شده‌ای.
زتو یابند روز و شب هستی
و زتو دارند بحر و کان گوهر
هوش مصنوعی: تو منبع وجود و زندگی هستی، روز و شب به واسطه تو معنا می‌گیرند و دریا و زمین نیز از تو جواهرات و چیزهای ارزشمند را دارند.
باد را از تو مرکب رهوار
خاک را از تو خلعت ششتر
هوش مصنوعی: باد را به عنوان یک سواره‌نوا، که با سرعت و چابکی حرکت می‌کند معرفی می‌کند و خاک را به عنوان پوششی زیبا و گرانبها به تصویر می‌کشد که می‌تواند به دنیای پر جنب و جوش زندگی رنگ و جلوه بدهد.
آب از تاب تو اثر یابد
در طبایع فزاید آتش تر
هوش مصنوعی: اثر زیبایی تو باعث می‌شود که آب هم تاثیر بگذارد و آتش را بیشتر کند.
آسمان را ستانه تو مقام
واختران را به سایه تو مقر
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر تو درخشش و زیبایی دارد و ستاره‌ها در سایه تو آرامش و جلال پیدا می‌کنند.
بخت با دولت تو همزانو
فتنه با حسبت تو هم بستر
هوش مصنوعی: سرنوشت و خوشبختی تو در کنار هم قرار گرفته‌اند و مشکلات و چالش‌های تو نیز به نوعی در ارتباط با جایگاه و اصالت تو هستند.
گر به هیبت نگه کنی در کوه
کوه را خون شود ز خوف جگر
هوش مصنوعی: اگر با نگاه پر از هیبت خود به کوه بنگری، کوه از ترس دلش به خون خواهد آمد.
ور به رحمت نظر کنی بر خاک
خاک را بردمد ز شادی بر
هوش مصنوعی: اگر به رحمت خود نگاهی به خاک کنی، خاک از شادی جان خواهد گرفت و زنده خواهد شد.
منم آن خاکیئی که ذره صفت
از هوا داری تو دارم سر
هوش مصنوعی: من از خاکم و مانند ذره‌ای هستم که از هوا تو را در خود دارم.
از ضعیفی چنین مگردان روی
کز تو معروف شد به هر کشور
هوش مصنوعی: به خاطر ضعف خود صورتت را به این حال نگردان، زیرا که به خاطر تو در هر جا شناخته شده‌ای.
یکدلم با تو و جهان دو روی
به سه نفسم همی رساند ضرر
هوش مصنوعی: دلم فقط با توست و دنیا دو رو دارد که به سه بعدی وجودم ضرر می‌زند.
پادشاه منی به چار نیا
بنده این درم به پنج پدر
هوش مصنوعی: تو پادشاه من هستی، ولی من در چهار نیا، برای این درم، بندهٔ تو هستم و این را به پنج پدر می‌سپارم.
شش جهت دشمنم گرفت و گریخت
هفت عضوم به زینهار تو در
هوش مصنوعی: دشمنان از هر طرف به من هجوم آورده‌اند و من با تمام وجود سعی می‌کنم که خود را نجات دهم. در این وضع، تنها هفت عضو من به کمک تو نیاز دارد تا از خطرات رهایی یابد.
هشت مه شد که نه فلک به ستیز
می گذارند ده تنه خنجر
هوش مصنوعی: هشت ماه گذشته و نه آسمان در حال نبرد است، در این میان، ده تیر زهرآگین به کار می‌رود.
تن فضا را سپرده ام چو مرا
نیست جز حفظ کردگار سپر
هوش مصنوعی: تنم را به این دنیا سپرده‌ام، چرا که جز محافظت خداوند، امنیتی ندارم.
تو بمان دیرگه که زود مرا
بگذارد جهان زود گذر
هوش مصنوعی: اینجا بمان تا زمانی که این دنیای ناپایدار و زودگذر، زودتر از آنچه فکر می‌کنی، مرا ترک کند.