گنجور

شمارهٔ ۳۵

ایزد مرا چو خلعت هستی شعار کرد
جان و جمال و جاه و جوانی و خیر داد
گفتم که شکر آن به عبادت کنم ادا
خود شر نسل بوالبشرم بازیئی نهاد
کآمال این جهان ز نهیبم بشد ز دست
واعراض آن جهان ز فریبم بشد زیاد
وز بهر حفظ مال و سر از بیم دشمنان
از روزگار خویش نگشتم به عمر شاد
گاه شباب کام جوانی نیافتم
از غدر و غمز و غفلت پیران بدنهاد
و امروز گاه پیری و لرزان و خائفم
از ظلم نفس شوم جوانان سگ نژاد
گوئی که ایزدم جهت محنت آفرید
مانا جهانم از قبل جور و ظلم زاد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایزد مرا چو خلعت هستی شعار کرد
جان و جمال و جاه و جوانی و خیر داد
هوش مصنوعی: خداوند به من مانند یک لباس زیبا، زندگی و وجود بخشید و به من زیبایی، مقام، جوانی و خوبی عطا کرد.
گفتم که شکر آن به عبادت کنم ادا
خود شر نسل بوالبشرم بازیئی نهاد
هوش مصنوعی: من گفتم که برای شکرگزاری باید به عبادت روی آورم، اما خودم دچار مشکل و ناهنجاری‌های نسل بشر هستم که می‌تواند به نوعی بازی و لذت‌جویی تعبیر شود.
کآمال این جهان ز نهیبم بشد ز دست
واعراض آن جهان ز فریبم بشد زیاد
هوش مصنوعی: آرزوهای این دنیا به خاطر هشدار من از دست رفت و تمایلات آن دنیا به دلیل فریب من از بین رفت.
وز بهر حفظ مال و سر از بیم دشمنان
از روزگار خویش نگشتم به عمر شاد
هوش مصنوعی: برای حفظ مال و جانم از ترس دشمنان، هرگز نتوانستم در زندگی‌ام شاد باشم.
گاه شباب کام جوانی نیافتم
از غدر و غمز و غفلت پیران بدنهاد
هوش مصنوعی: گاهی در سن جوانی نتوانستم از شتاب و نیرنگ‌های پیران بی‌روح بهره‌مند شوم.
و امروز گاه پیری و لرزان و خائفم
از ظلم نفس شوم جوانان سگ نژاد
هوش مصنوعی: امروز در حالتی هستم که عمرم به پیری نزدیک شده و به خاطر رفتارهای ناشایست جوانان که مانند سگ‌های ولگرد هستند، دچار ترس و لرز هستم.
گوئی که ایزدم جهت محنت آفرید
مانا جهانم از قبل جور و ظلم زاد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که خدای من برای درد و رنج، دنیا را خلق کرده است؛ جهان من از ابتدا با ستم و ناعدالتی پر شده است.