شمارهٔ ۳۴
صدر صدور مشرق و مغرب عماد دین
ای آنکه در کرم چو تو کم سابق اوفتد
ابر از سخای دست تو بارد سرشک در
چون گریه های زار که بر عاشق اوفتد
نه در جهان دلی چو دلت غیب دان بود
نه در سخا کفی چو کفت رازق اوفتد
خورشید و صبح در خوی خجلت فرو شوند
گر پرتوی ز رای تو بر مشرق اوفتد
مه در هوای آنکه شود نعل مرکبت
هر مه دو هفته در لوعات دق اوفتد
هر دل که در هوای تو چون تیر نیست راست
از حادثات درگذر نعلق اوفتد
خم کمند قهر تو در گردنش فتد
بدخواهت ار ز پارس به المالق اوفتد
گر نیست جز که ناقه صالح ذبیح به
خاصه چو در سرشت گهر فاسق اوفتد
صدرا به بنده نسبت جرمی ست فی المثل
چون معنی دروغ که بر سارق اوفتد
افشای این معامله دانی که کی بود
روزی که کار باز در خالق اوفتد
چون دین و همت تو درآید درست و راست
هر مشکل امور که بر حاذق اوفتد
معلوم رای تست که در زیر طاس چرخ
در جام گاه درد و گهی فایق اوفتد
بر من به فضل خود شفقت کن که این زمان
بر اهل فضل مثل تو کم مشفق اوفتد
نه هر که آدمیست تواند شدن پری
نه نیز جمله حیوان ناطق اوفتد
داده ست شهریار مرا وعده خلاص
ارجو که با مراد قضا وافق اوفتد
کارم به کام گردد اگر اصطناع تو
با لطف عام شاه جهان واثق اوفتد
کید مخالفان ندهد هیچ فایده
عذرا چو در موافقت وامق اوفتد
هر وعده کآفتاب زمین و زمان دهد
بی هیچ شک چو صبح دوم صادق اوفتد
با من که همچو عقل محک مروتم
آن کن که از مروت تو لایق اوفتد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صدر صدور مشرق و مغرب عماد دین
ای آنکه در کرم چو تو کم سابق اوفتد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی از جایگاه والای کسی صحبت میکند که در دین و مذهب نقش مهمی دارد. او به عنوان منبع خیر و فضیلت معرفی شده و با توجه به کرم و لطفی که دارد، تجدید نظر در سوابق و ویژگیهای او جایی ندارد. به عبارت دیگر، بزرگی و کرامت او فراتر از هر گونه قضاوت و سوابق است.
ابر از سخای دست تو بارد سرشک در
چون گریه های زار که بر عاشق اوفتد
هوش مصنوعی: ابر از کرم و generosity تو باران میبارد، همچون اشکهای تلخی که بر روی عاشق میریزد.
نه در جهان دلی چو دلت غیب دان بود
نه در سخا کفی چو کفت رازق اوفتد
هوش مصنوعی: هیچدل مثل دل تو در این دنیا وجود ندارد که چنین از رازها باخبر باشد و در بخشندگی هم هیچ دست مانند دست تو نیست که تنها به خاطر روزی دادن دیگران، به زمین بیفتد.
خورشید و صبح در خوی خجلت فرو شوند
گر پرتوی ز رای تو بر مشرق اوفتد
هوش مصنوعی: اگر نوری از فکر و اندیشه تو بر آسمان بتابد، حتی خورشید و صبحگاه نیز در خجالت و شرمندگی فرو میروند.
مه در هوای آنکه شود نعل مرکبت
هر مه دو هفته در لوعات دق اوفتد
هوش مصنوعی: وقتی که ماه در آسمان کسی باشد که اسبش را نعل میکنند، ماه دو هفته در اضطراب و نگرانی به سر خواهد برد.
هر دل که در هوای تو چون تیر نیست راست
از حادثات درگذر نعلق اوفتد
هوش مصنوعی: هر دلی که به یاد تو نرمی و راستکرداری ندارد، در برابر مشکلات زندگی نمیتواند ایستادگی کند و به راحتی از پا در میآید.
خم کمند قهر تو در گردنش فتد
بدخواهت ار ز پارس به المالق اوفتد
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو به وسیلهٔ کمان قهر و خشم تو گرفتار شود، حتی اگر از پارس به مالق (جایی دیگر) برود، کمند تو گردنش خواهد افتاد.
گر نیست جز که ناقه صالح ذبیح به
خاصه چو در سرشت گهر فاسق اوفتد
هوش مصنوعی: اگر تنها چیزی که وجود دارد، شتر صالح باشد که در خاص خودش قربانی شده است، همانطور که در سرشت گوهر فاسدی بیفتد.
صدرا به بنده نسبت جرمی ست فی المثل
چون معنی دروغ که بر سارق اوفتد
هوش مصنوعی: صدرا به بنده، مثلاً، مانند معنای دروغی است که به دزد نسبت داده میشود.
افشای این معامله دانی که کی بود
روزی که کار باز در خالق اوفتد
هوش مصنوعی: میپرسی این معامله چه زمانی فاش خواهد شد؟ باید بگویم زمانی که کار به دست خالق بیفتد.
چون دین و همت تو درآید درست و راست
هر مشکل امور که بر حاذق اوفتد
هوش مصنوعی: زمانی که ایمان و اراده تو درست و قوی باشد، هر چالشی که بر سر راه فرد باهوش قرار گیرد، حل خواهد شد.
معلوم رای تست که در زیر طاس چرخ
در جام گاه درد و گهی فایق اوفتد
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به حالتی دارد که زندگی و سرنوشت انسان به شدت تحت تأثیر ناملایمات و خوشیها قرار دارد. گاهی اوقات در زندگی ما با درد و رنج مواجه میشویم و گاهی نیز به موفقیت و شادی دست مییابیم. این تغییرات و ناپایداریهای زندگی طبیعی هستند و به نوعی نشاندهنده روند گردش زمان و سرنوشت انسانها میباشد.
بر من به فضل خود شفقت کن که این زمان
بر اهل فضل مثل تو کم مشفق اوفتد
هوش مصنوعی: بر من با لطف و مهربانی خود عنایت کن، زیرا در این زمان افرادی مانند تو که عالم و با فضیلت هستند، کم به دیگران محبت میکنند.
نه هر که آدمیست تواند شدن پری
نه نیز جمله حیوان ناطق اوفتد
هوش مصنوعی: نه هر کسی که انسان است، میتواند به مرتبهی فرزانگی و ملکوتی برسد و نه هر حیوانی که زبان دارد، به دنیای عقل و فهم دست پیدا میکند.
داده ست شهریار مرا وعده خلاص
ارجو که با مراد قضا وافق اوفتد
هوش مصنوعی: سلطان وعده نجاتی به من داده است و امیدوارم که سرنوشت با خواستهام همراستا شود.
کارم به کام گردد اگر اصطناع تو
با لطف عام شاه جهان واثق اوفتد
هوش مصنوعی: اگر محبت و لطف تو بر من بیفرازاورد، کارهای من به بهترین شکل ممکن انجام خواهد شد.
کید مخالفان ندهد هیچ فایده
عذرا چو در موافقت وامق اوفتد
هوش مصنوعی: حیله و توطئه مخالفان هیچ سودی ندارد، زیرا وقتی که عذرا در کنار وامیق قرار گیرد، همه چیز به نفع آنهاست.
هر وعده کآفتاب زمین و زمان دهد
بی هیچ شک چو صبح دوم صادق اوفتد
هوش مصنوعی: هر قول و وعدهای که خورشید در آسمان و زمین به ما میدهد، بدون هیچ تردیدی، زمانی به حقیقت خواهد پیوست که صبح دوم به روشنی بیفتد.
با من که همچو عقل محک مروتم
آن کن که از مروت تو لایق اوفتد
هوش مصنوعی: با من مانند عقل رفتار کن و از خودت رفتاری نشان بده که شایستهی من باشد.