شمارهٔ ۳
شه صدور و خداوند من شهاب الدین
توئی که محض وفائی مر این وفاجو را
به صدق دعوت در قحط سال جود و سخا
محل صدق و وفائی مر این دعاگو را
ز کوی لطف و به حکم کرم ز روی جواب
دعای من برسان صاحب ملک خو را
بگو که رقعه میمون رسید و بوسیدم
چنانکه اهل وفا روی یار گلبو را
حدیث دفتر بر خاطرم فرامش نیست
که یاد نام تو ثبت است خاطر او را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شه صدور و خداوند من شهاب الدین
توئی که محض وفائی مر این وفاجو را
هوش مصنوعی: ای پرچمدار و خدای من، شهابالدین، تو هستی که برای وفاداریات، این وفادار را به سوی خود میکشی.
به صدق دعوت در قحط سال جود و سخا
محل صدق و وفائی مر این دعاگو را
هوش مصنوعی: به راستی که در سال قحطی، جود و سخاوت مکان صدق و وفا است و این دعاگو را باید در این زمینه ستود.
ز کوی لطف و به حکم کرم ز روی جواب
دعای من برسان صاحب ملک خو را
هوش مصنوعی: از طرف خداوند و به خاطر مهربانیاش، از کوی محبت و لطف، درخواست دارم که به من پاسخ دعاهایم را برساند و این را به صاحب سرزمین خواب که در روح و جانم حاکم است، برساند.
بگو که رقعه میمون رسید و بوسیدم
چنانکه اهل وفا روی یار گلبو را
هوش مصنوعی: بگو که نامهای خوشحالکننده رسید و من آن را با محبت بوسیدم، مثل اینکه وفاداران صورت یار معطر خود را میبوسند.
حدیث دفتر بر خاطرم فرامش نیست
که یاد نام تو ثبت است خاطر او را
هوش مصنوعی: داستان و پیامهایی که در ذهنم دارم هرگز فراموش نمیشوند چون یاد نام تو در ذهن من ثبت شده است.