گنجور

شمارهٔ ۱۲

ابریست مطیر دست طاهر
کز پاشش گوهرش کمی نیست
آن خواجه آسمان مثابت
کش شبه و نظیر در زمی نیست
در طوس مقام او دریغ است
کآنجا اثر ز مردمی نیست
گو بار سفر کند از آن بوم
کاندر وی بومی خرمی نیست
بتوان خوردن هزار سوگند
کاندر همه طوس آدمی نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابریست مطیر دست طاهر
کز پاشش گوهرش کمی نیست
هوش مصنوعی: هوا ابری است و بارانی می‌بارد. دست طاهر، از برکت باران، درخشش و زیبایی خاصی دارد که هیچ کمبودی در آن حس نمی‌شود.
آن خواجه آسمان مثابت
کش شبه و نظیر در زمی نیست
هوش مصنوعی: آن آقایی که گفته می‌شود، در آسمان مانند و همتایی در زمین ندارد.
در طوس مقام او دریغ است
کآنجا اثر ز مردمی نیست
هوش مصنوعی: در شهر طوس، جایگاه او بسیار ارزشمند است، ولی متأسفانه در آنجا نشانه‌ای از انسانیت و مردمی وجود ندارد.
گو بار سفر کند از آن بوم
کاندر وی بومی خرمی نیست
هوش مصنوعی: هر کس که می‌خواهد از جایی برود، باید بداند که اگر او در محلی که به آن مهربانی و خوشی وجود ندارد، زندگی کند، سفر کردن به جایی دیگر فایده‌ای ندارد.
بتوان خوردن هزار سوگند
کاندر همه طوس آدمی نیست
هوش مصنوعی: می‌توان هزار بار سوگند خورد، اما در حقیقت در میان تمامی انسان‌ها چنین چیزی وجود ندارد.