گنجور

شمارهٔ ۹۶

گر روی شادی دیدمی کی تکیه بر غم کردمی
ور بوی درمان بردمی کی پای بند دردمی
گر یافتی دل محرمی مانا که کردی مرهمی
ور زانکه بودی همدمی بودی که غم کم خوردمی
گر همنفس بودی مرا یا یار کس بودی مرا
تا دسترس بودی مرا با چرخ در ناوردمی
گر بودمی تنهانشین ننهادمی دل بر زمین
بر آسمان هفتمین دامن‌فشان‌ها کردمی
گر رسته گشتی زین درک جانم پریدی بر فلک
علم الهی چون ملک در جان و دل پروردمی
کی کردمی بر آرزو از در به در وز کو به کو
در روی عقل سرخ‌رو هرگز کجا رخ زردمی
بنشستمی در روزنی گر جلدمی در هر فنی
مکر و فریب هر زنی نخریدمی گر مردمی

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر روی شادی دیدمی کی تکیه بر غم کردمی
ور بوی درمان بردمی کی پای بند دردمی
هوش مصنوعی: اگر شادی را می‌دیدم، هرگز به غم تکیه نمی‌کردم و اگر بوی درمان به مشامم می‌رسید، هرگز در درد خود گرفتار نمی‌شدم.
گر یافتی دل محرمی مانا که کردی مرهمی
ور زانکه بودی همدمی بودی که غم کم خوردمی
هوش مصنوعی: اگر کسی را پیدا کردی که دلش با تو یکی است و دردی را از تو می‌کاهد، بدان که او همدمی است که در کنار او، غم‌های زندگی‌ات کم می‌شود.
گر همنفس بودی مرا یا یار کس بودی مرا
تا دسترس بودی مرا با چرخ در ناوردمی
هوش مصنوعی: اگر تو همدم من بودی یا اینکه کسی به من نزدیک می‌شد، می‌توانستم به راحتی به تو دسترسی پیدا کنم و با تو لحظه‌ای را در آغوش چرخ زمان سپری کنم.
گر بودمی تنهانشین ننهادمی دل بر زمین
بر آسمان هفتمین دامن‌فشان‌ها کردمی
هوش مصنوعی: اگر به تنهایی زندگی می‌کردم، هرگز دلم را بر زمین نمی‌گذاشتم و دامنم را به آسمان هفتم می‌افشاند.
گر رسته گشتی زین درک جانم پریدی بر فلک
علم الهی چون ملک در جان و دل پروردمی
هوش مصنوعی: اگر از این دنیا رها شوی، جانم به آسمان می‌رود و علم الهی را چون فرشته‌ای در دل و جانم پرورش می‌دهم.
کی کردمی بر آرزو از در به در وز کو به کو
در روی عقل سرخ‌رو هرگز کجا رخ زردمی
هوش مصنوعی: من هرگز نتوانستم در آرزوهایم به درون بروم، و از کوی عقل به هر سمتی بروم، پس کجا می‌توانم چهره‌ای زرد داشته باشم؟
بنشستمی در روزنی گر جلدمی در هر فنی
مکر و فریب هر زنی نخریدمی گر مردمی
هوش مصنوعی: در یک روزنی نشستم و اگر در هر مهارتی به فریب و نیرنگ کسی برمی‌خوردم، هرگز به وسوسه‌های زنان پاسخ نمی‌دادم و به دنبال آنها نمی‌رفتم.