شمارهٔ ۸۸
ای چون حیات شیرین، وی چون روان گرامی
جانی و دیده یا دل زینها همه کدامی؟
هر بام چون خرامی سرو روان باغی
هر شام چون برآئی مهتاب طرف بامی
نوشی و خوشگواری نیشی و جانشکاری
گه آب و گاه ناری گه صید و گاه دامی
دهری و بیوفائی عمری و بیثباتی
مهری و شهرگردی ماهی و ناتمامی
بس در لباس رندان بر هم زدی جهانی
یا رب چه فتنه خیزد روزی اگر خرامی
بر پشت اسب تازی بر روی زین ترکی
در بر قبای چینی بر سر کلاه شامی
صد بنده گردد آزاد از من به شکر لطفت
گر بشنوم که روزی گوئی مرا غلامی
صد حج کنم پیاده گر کعبهٔ درت را
یکره کنم زیارت از بهر نیکنامی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای چون حیات شیرین، وی چون روان گرامی
جانی و دیده یا دل زینها همه کدامی؟
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند زندگی شیرین هستی و همچون روح باارزش. جان و دیده یا دل، کدام یک از اینها تو هستی؟
هر بام چون خرامی سرو روان باغی
هر شام چون برآئی مهتاب طرف بامی
هوش مصنوعی: هر شب که تو مانند سروی زیبا و باوقار به روی بامم میآیی، گویی که مهتاب به طرف بام میتابد و زیباییات را چندین برابر میکند.
نوشی و خوشگواری نیشی و جانشکاری
گه آب و گاه ناری گه صید و گاه دامی
هوش مصنوعی: زندگی گاهی شیرین و دلپذیر است، مثل نوشیدن یک نوشیدنی خوشمزه، و گاهی هم دردآور و سخت، مانند نیش زنبور. در این مسیر، گاهی با آرامش و گاهی با چالشهای سخت مواجه میشویم، مانند اینکه گاهی آرامش آب را تجربه کنیم و گاهی با آتش رو بهرو شویم، یا اینکه در یک وضعیت پیروز شده و شکار کنیم یا در شرایطی گرفتار شوم.
دهری و بیوفائی عمری و بیثباتی
مهری و شهرگردی ماهی و ناتمامی
هوش مصنوعی: زندگی در این دنیا پر از بیوفایی و ناپایداری است، عشق دایمی نیست و انسانها مدام در حال تغییر و جستجو هستند. مانند ماهی که همیشه در حال حرکت است، ما نیز در پی تکمیل و دستیابی به هدفی هستیم که هیچگاه به پایان نمیرسد.
بس در لباس رندان بر هم زدی جهانی
یا رب چه فتنه خیزد روزی اگر خرامی
هوش مصنوعی: شما با رفتار و ظاهر خود در میان جمعیت، تاثیر زیادی بر جهان گذاشتی. ای کاش روزی بیایی که این فتنه و شور و شوق را به راه بیندازی.
بر پشت اسب تازی بر روی زین ترکی
در بر قبای چینی بر سر کلاه شامی
هوش مصنوعی: شخص بر روی اسب تیزپایی نشسته و زین ترکی را بر دوش دارد، در حالی که لباس چینی بر تن و کلاهی از نوع شامی بر سر دارد.
صد بنده گردد آزاد از من به شکر لطفت
گر بشنوم که روزی گوئی مرا غلامی
هوش مصنوعی: اگر روزی بگویی که من بنده تو هستم، به خاطر لطف و محبتت، من صدها بنده را آزاد میکنم.
صد حج کنم پیاده گر کعبهٔ درت را
یکره کنم زیارت از بهر نیکنامی
هوش مصنوعی: اگر لازم باشد صد بار پیاده به حج بروم، باز هم فقط یک بار میخواهم که از در تو زیارت کنم تا به نیکی و شهرت برسم.