گنجور

شمارهٔ ۸۷

این چه ننگ است که بر روی چو ماه آوردی
وین چه رنگ است که از خطّ سیاه آوردی
دیرگه بود که از مشک رخت خالی داشت
لیکن این عنبر گلپوش به گاه آوردی
بر گل عارض تو مهر دلم خود بس نیست
که شفیعی دگر از مهرگیاه آوردی
روی چون توبه و ایمانت جهان روشن داشت
گِردش از بوالعجبی کفر و گناه آوردی
دعوی حسن تو ثابت شد و محتاج نبود
کز پی شاهد بس خطِّ گواه آوردی
در شب زلف تو بیچاره دلم گمره بود
از رخ همچو مهش باز به راه آوردی
نیشکر را کمر از چنبر زرّین بستی
خرمن سیم مه از بند کلاه آوردی
رخ تو باغ بهار است که نوباوهٔ او
پیش بزم مَلِکِ مُلک پناه آوردی
از گل و سنبل و شمشاد و بنفشه به صبوح
دسته بستی و سوی مجلس شاه آوردی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این چه ننگ است که بر روی چو ماه آوردی
وین چه رنگ است که از خطّ سیاه آوردی
هوش مصنوعی: این چه لکه و عیب و نقصی است که بر چهره زیبا و روشن تو افتاده و این چه رنگی است که سیاهی و تاریکی به چهره‌ات داده است؟
دیرگه بود که از مشک رخت خالی داشت
لیکن این عنبر گلپوش به گاه آوردی
هوش مصنوعی: مدت زیادی بود که از بوی خوش مشک خبری نبود، اما تو در زمان مناسب، این عطر خوشبو را به جمع ما آوردی.
بر گل عارض تو مهر دلم خود بس نیست
که شفیعی دگر از مهرگیاه آوردی
هوش مصنوعی: بر روی گل‌های صورت تو، عشق من کافی نیست، چون تو خود شفیع و وسیله‌ای برای مهر و محبت هستی که با زیبایی‌ات به من هدیه داده‌ای.
روی چون توبه و ایمانت جهان روشن داشت
گِردش از بوالعجبی کفر و گناه آوردی
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند توبه‌کاران پاک است و ایمان تو جهان را روشن ساخته است. از شگفتی‌ها این است که با وجود کفر و گناهان، تو همچنان به این حال رسیده‌ای.
دعوی حسن تو ثابت شد و محتاج نبود
کز پی شاهد بس خطِّ گواه آوردی
هوش مصنوعی: زیبایی تو نیاز به شاهد و گواه ندارد، چون خودت به وضوح نشان دهنده‌ی آن هستی.
در شب زلف تو بیچاره دلم گمره بود
از رخ همچو مهش باز به راه آوردی
هوش مصنوعی: در شب، دل بیچاره‌ام به خاطر زلف تو گم شده بود، اما تو با نمایشت مثل ماه آن را به راه درست هدایت کردی.
نیشکر را کمر از چنبر زرّین بستی
خرمن سیم مه از بند کلاه آوردی
هوش مصنوعی: نیشکر را با نوار زرین دورش محکم بسته‌ای و از فشردن آن، خوشه‌ای از سیم مانند ماه به دست آورده‌ای.
رخ تو باغ بهار است که نوباوهٔ او
پیش بزم مَلِکِ مُلک پناه آوردی
هوش مصنوعی: چهره تو مانند باغی در بهار است که جوانه‌هایش در جلوی میهمانی پادشاه پناه آورده‌اند.
از گل و سنبل و شمشاد و بنفشه به صبوح
دسته بستی و سوی مجلس شاه آوردی
هوش مصنوعی: با گل و سنبل و شمشاد و بنفشه دسته‌ای درست کردی و آن را به سمت مجلس شاه بردی.