گنجور

شمارهٔ ۸۱

ای دل چه اوفتادت کز ما جدا فتادی
چونی چه پیشت آمد آخر کجا فتادی
گفتی صبور باشم امروز در جدائی
از جادهٔ صبوری حالی جدا فتادی
از مدت فراقش یک هفته بیش نگذشت
در ششدر غم آخر زینسان چرا فتادی
برخاستی به دعوی با هجر دست سودی
بی هیچ دستبردی حالی ز پا فتادی
از قعر چاه عشقت یکباره پر کشیدم
بس گرد حوض گشتی تا باز جا فتادی
اندیشهٔ صبوری در وصل باشد آسان
امروز صابری کن کاندر بلا فتادی
زینسان دل پریشان هرگز مباد کس را
تو از میان دلها خود چون به ما فتادی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل چه اوفتادت کز ما جدا فتادی
چونی چه پیشت آمد آخر کجا فتادی
هوش مصنوعی: ای دل، چه بر سرت آمده که از ما جدا شده‌ای؟ چه خبر برایت پیش آمده که به این حال و روز افتاده‌ای؟
گفتی صبور باشم امروز در جدائی
از جادهٔ صبوری حالی جدا فتادی
هوش مصنوعی: تو گفتی که امروز در جدایی صبور باشم، اما حالا خودت در حالی جدا شده‌ای که صبرت را از دست داده‌ای.
از مدت فراقش یک هفته بیش نگذشت
در ششدر غم آخر زینسان چرا فتادی
هوش مصنوعی: تنها یک هفته از جدایی او می‌گذرد، اما چرا این‌چنین دلتنگ و نگران شده‌ای؟
برخاستی به دعوی با هجر دست سودی
بی هیچ دستبردی حالی ز پا فتادی
هوش مصنوعی: تو با هجر و جدایی به چالشی برخاستی که هیچ سودی برایت نداشت و حالا بدون اینکه آسیبی ببینی، به زمین افتادی.
از قعر چاه عشقت یکباره پر کشیدم
بس گرد حوض گشتی تا باز جا فتادی
هوش مصنوعی: از اعماق عشق تو ناگهان پرواز کردم و بارها دور حوض گشتی تا دوباره در همان جا قرار بگیری.
اندیشهٔ صبوری در وصل باشد آسان
امروز صابری کن کاندر بلا فتادی
هوش مصنوعی: در لحظه وصل و نزدیکی به محبوب، صبر و شکیبایی کار آسانی به نظر می‌رسد. اما امروز باید صبوری کنی، زیرا در میانه سختی و مشکلات قرار گرفته‌ای.
زینسان دل پریشان هرگز مباد کس را
تو از میان دلها خود چون به ما فتادی
هوش مصنوعی: هیچکس نباید دلی به این اندازه پریشان داشته باشد، تو که با ورود به دل‌هایمان، دل ما را به این حال و روز انداختی.