گنجور

شمارهٔ ۶۶

به جان تو که به جان رهی نگاه مکن
به حال خود نگر و حال من تباه مکن
اگر چه حسن تو ما را پناه جان و دل است
مبین در آئینه و حسن را پناه مکن
فراز سرو و گلت سایبان مشکین بس
رقم ز غالیه بر عارض چو ماه مکن
به زلف چون رسنم داشتی عمری
دگر رهم به زنخ در اسیر چاه مکن
بسی به هجر غم افزای کاستی عمرم
بسیج هجر غم افزای عمر کاه مکن
بلا و رنج من از حسرت و جدائی تست
بلای من مطلب رنج من مخواه، مکن
بزرگتر گنه آزار بی گناهان است
بترس از ایزد و آزار بی گناه مکن
سیاه کن به خط خود بیاض نامه من
به ناامیدی روزم شب سیاه مکن
ز دست قاصد اگر زو نه بوی خوش شنوی
مخواه مستان مگشا مخوان نگاه مکن
در انتظار چو عمر عزیز من بگذشت
جواب نامه من خواه کن تو خواه مکن
غمی چو کوه گران بر تن چو کاه من است
اسیر کوه گران این تن چو کاه مکن
صبور باش دلا در بلا و هیچ منال
خموش گرد تنا در عنا و آه مکن
به جز ز صاحب دیوان مدد ز خلق مجوی
رجوع جز به دستور پادشاه مکن
فروغ بخت جز از آفتاب ملک مخواه
پناه جز کنف سایه الله مکن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به جان تو که به جان رهی نگاه مکن
به حال خود نگر و حال من تباه مکن
هوش مصنوعی: به خاطر تو، به خودت نگاه کن و حال و روز من را خراب نکن.
اگر چه حسن تو ما را پناه جان و دل است
مبین در آئینه و حسن را پناه مکن
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی تو برای ما آرامش جان و دل است، اما در آئینه به زیبایی خود نگاه نکن و از آن پناه نبر.
فراز سرو و گلت سایبان مشکین بس
رقم ز غالیه بر عارض چو ماه مکن
هوش مصنوعی: درخت سرو و گل تو زیر سایبان مشکی، زیبایی تو را مانند غالیه بر چهره‌ات که مثل ماه می‌درخشد، توصیف می‌کند.
به زلف چون رسنم داشتی عمری
دگر رهم به زنخ در اسیر چاه مکن
هوش مصنوعی: با موهای شبیه رسن خود، مرا در عشق اسیر کردی، پس ای محبوب، عمری دیگر مرا در این چاه عشق گرفتار نکن.
بسی به هجر غم افزای کاستی عمرم
بسیج هجر غم افزای عمر کاه مکن
هوش مصنوعی: از دوری معشوق و غم ناشی از آن، عمرم به شدت کوتاه شده است، پس ای دل، اجازه نده که این درد و غم بیش از این بر من فشار بیاورد.
بلا و رنج من از حسرت و جدائی تست
بلای من مطلب رنج من مخواه، مکن
هوش مصنوعی: درد و رنج من ناشی از حسرت و جدایی تو است. نگران نباش که من چه رنجی می‌برم، فقط این مشکل را برای خودت به وجود نیاور.
بزرگتر گنه آزار بی گناهان است
بترس از ایزد و آزار بی گناه مکن
هوش مصنوعی: آزار دادن افراد بی‌گناه بدتر از انجام گناه‌های دیگر است. پس از خداوند بترس و به هیچ‌کس آسیب نرسان.
سیاه کن به خط خود بیاض نامه من
به ناامیدی روزم شب سیاه مکن
هوش مصنوعی: به خط خود، سفیدی نامه‌ام را سیاه کن، اما روز ناامیدی‌ام را به شب تاریک تبدیل نکن.
ز دست قاصد اگر زو نه بوی خوش شنوی
مخواه مستان مگشا مخوان نگاه مکن
هوش مصنوعی: اگر از قاصدی خبری خوش نشنوی، نخواهی که مستان را به رقص درآوری و به آن‌ها نگاه نکن.
در انتظار چو عمر عزیز من بگذشت
جواب نامه من خواه کن تو خواه مکن
هوش مصنوعی: در حالیکه عمر باارزش من به انتظار گذشت، تو خودت را درگیر پاسخ دادن به نامه‌ام نکن، اگر خواستی پاسخ بده و اگر نخواستی، مهم نیست.
غمی چو کوه گران بر تن چو کاه من است
اسیر کوه گران این تن چو کاه مکن
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بر دوش من سنگینی می‌کند، به اندازه‌ی یک کوه سنگین است. بدن من در مقابل این غم مانند کاهی بی‌ارزش است. نگذار که این بدن، تحت تأثیر این غم و فشار سنگین قرار بگیرد.
صبور باش دلا در بلا و هیچ منال
خموش گرد تنا در عنا و آه مکن
هوش مصنوعی: ای دل، در برابر سختی‌ها صبر کن و ناامید مشو. بی‌سر و صدا باش و هیچ گله‌ای نداشته باش.
به جز ز صاحب دیوان مدد ز خلق مجوی
رجوع جز به دستور پادشاه مکن
هوش مصنوعی: به جز از شخص صاحب‌اختیار، از دیگران کمک نطلب و به جز به دستورات پادشاه مراجعه نکن.
فروغ بخت جز از آفتاب ملک مخواه
پناه جز کنف سایه الله مکن
هوش مصنوعی: خوشبختی و روشنایی زندگی را جز از محبت و نور الهی نطلب، و به هیچ پناهی جز حمایت پروردگار اکتفا نکن.