گنجور

شمارهٔ ۶

جانا اگرت در دل زایزد خبری مانده ست
بخشای بر این بیدل کز وی اثری مانده ست
چون بیخبران ما را مگذار دراین سختی
گر دردل سنگینت زایزد خبری مانده ست
چون نیست امید وصل آخر نظری فرمای
کز حاصل عشق ما این یک نظری مانده ست
جان خواسته ای از من زان می نکشم پیشت
کز باقی جان در تن بس مختصری مانده ست
از جام لبت ما را بنواز به یک جرعه
کآخر ز نصیب ما در وی قدری مانده ست
تو کار مرا در عشق خواهی سرو سامانی
در دور تو خود کس را سامان وسری مانده ست؟
گفتی که به غم خوردن الحق جگری داری
باخوی جگر خوارت ما را جگری مانده ست؟
می ناز به نظم من زیرا که همی نازد
هر جا که به عالم در صاحب نظری مانده ست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا اگرت در دل زایزد خبری مانده ست
بخشای بر این بیدل کز وی اثری مانده ست
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر در دل تو خبری باقی مانده است، به آن بیدل (بی‌خبر) رحم کن که از تو اثری در دلش باقی مانده است.
چون بیخبران ما را مگذار دراین سختی
گر دردل سنگینت زایزد خبری مانده ست
هوش مصنوعی: اگر نادانان ما را در این سختی تنها نگذارند، شاید اخبار غم‌انگیزی در دل سنگین تو نهفته باشد.
چون نیست امید وصل آخر نظری فرمای
کز حاصل عشق ما این یک نظری مانده ست
هوش مصنوعی: چون امیدی به رسیدن به محبوب نیست، لطفی بکن و نگاهی به ما بنداز، زیرا از عشق ما فقط یک نگاه باقی مانده است.
جان خواسته ای از من زان می نکشم پیشت
کز باقی جان در تن بس مختصری مانده ست
هوش مصنوعی: من از تو جان می‌طلبم و نمی‌توانم به این خاطر از پیش تو کناره بگیرم، زیرا در بدنم تنها مقدار اندکی از جان باقی مانده است.
از جام لبت ما را بنواز به یک جرعه
کآخر ز نصیب ما در وی قدری مانده ست
هوش مصنوعی: از لبان تو، ما را با یک جرعه تشنه‌امان را نوازش کن، چون هنوز اندکی از بخشش‌هایمان باقی مانده است.
تو کار مرا در عشق خواهی سرو سامانی
در دور تو خود کس را سامان وسری مانده ست؟
هوش مصنوعی: در عشق تو، کاری را سامان می‌دهی، اما در اطراف تو، کسی دیگر به ثبات نرسیده است و به نوعی سرگردان مانده است.
گفتی که به غم خوردن الحق جگری داری
باخوی جگر خوارت ما را جگری مانده ست؟
هوش مصنوعی: تو گفتی که واقعاً از غم خوردن دلی دردناک داری، اما با اینکه خودت جگر خرد کرده‌ای، آیا ما هم چیزی از آن جگر تلخ برای خودمان داریم؟
می ناز به نظم من زیرا که همی نازد
هر جا که به عالم در صاحب نظری مانده ست
هوش مصنوعی: بخاطر زیبایی و جذابیت نظم و شعر من، به خود می‌بالم، چون هر جا که در عالم نظری هست، اشخاص به آن می‌بالند.