گنجور

شمارهٔ ۵۲

ای بیحذر ز سوز من بیخبر بترس
بیداد و جور کم کن و از دادگر بترس
هر شام تا سحر نفسم جفت ناله هاست
ای صبح رخ ز ناله شام و سحر بترس
دست قدر قضای غمت بر سرم نوشت
ای فارغ از غمم ز قضا و قدر بترس
داری دل و به بردن جان قصد می کنی
ای جان مکن که این خطر است از خطر بترس
تیر دعا ز شست سحر کارگر بود
زنهار پیش از آنکه شود کارگر بترس

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بیحذر ز سوز من بیخبر بترس
بیداد و جور کم کن و از دادگر بترس
هوش مصنوعی: ای کسی که نسبت به آلام و رنج‌های من بی‌تفاوتی، از ظلم و ستم بترس و کمتر به جفا و ستمگری بپرداز، زیرا از عدالت‌خواهی بترس.
هر شام تا سحر نفسم جفت ناله هاست
ای صبح رخ ز ناله شام و سحر بترس
هوش مصنوعی: هر شب تا صبح، نفس من با ناله‌های غمگین همراه است. ای صبح، از ناله‌های شب و صبح بترس.
دست قدر قضای غمت بر سرم نوشت
ای فارغ از غمم ز قضا و قدر بترس
هوش مصنوعی: قدر و سرنوشت غم‌های من بر سرم نوشته شده است. ای کسی که از غم‌هایم بی‌خبر و فارغی، از سرنوشت و مقدر بترس.
داری دل و به بردن جان قصد می کنی
ای جان مکن که این خطر است از خطر بترس
هوش مصنوعی: تو دلی داری و قصد از بین بردن جانت را می کنی، اما ای عزیز، این کار نکن چون این خطرناک است و از خطر بترس.
تیر دعا ز شست سحر کارگر بود
زنهار پیش از آنکه شود کارگر بترس
هوش مصنوعی: دعا مانند تیری است که از شست سحر پرتاب می‌شود و می‌تواند تأثیرگذار باشد. بنابراین، احتیاط کن و قبل از اینکه دعا تأثیر بگذارد، احتیاط کن.