گنجور

شمارهٔ ۵۰

ای ز بوس تو نقل من بسیار
وزکنار تو کار من چو نگار
در کنارم نشین و بوسه بده
که ز تو قانعم به بوس و کنار
از خط دوستی مشو بیرون
طوف کن گرد خویش دایره وار
جان نوازی به لعل شکرریز
دلربائی به زلف عنبر بار
از رهت گر روی چو باد آید
برتوان چید عنبر بسیار
دست من برسر است و بر سر من
دامنی می کشی نه بر هنجار
گوش من بر در است و دست جفات
حلقه وارم نشانده بر در زار
یارب آن بخت باشدم که شبی
دامن تو به دستم افتد خوار
یا بود دولتم که آن خم زلف
حلقه گوش من شود یکبار
تا من آوازه در جهان فکنم
از سر عشرتی سنائی وار
زین سپس دست ما و دامن دوست
پس ازین گوش ما و حلقه یار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز بوس تو نقل من بسیار
وزکنار تو کار من چو نگار
هوش مصنوعی: ای از بوسه‌ات مرز و بوم من بسیار گسترده شده و از کنار تو کار من به زیبایی و خوشگلی پیش می‌رود.
در کنارم نشین و بوسه بده
که ز تو قانعم به بوس و کنار
هوش مصنوعی: کنارم بیا و لب‌هایم را ببوس، زیرا من از این نزدیکی و محبت تو راضی و خشنود هستم.
از خط دوستی مشو بیرون
طوف کن گرد خویش دایره وار
هوش مصنوعی: از دوستی خارج نشو و با دایره‌ای از عشق و محبت خود را احاطه کن.
جان نوازی به لعل شکرریز
دلربائی به زلف عنبر بار
هوش مصنوعی: جان نوازی به لعل شکرریز به معنای جلب توجه و محبت با زیبایی و جذابیت است، و دلربائی به زلف عنبر بار به زیبایی و دلنشینی موهای خوشبو اشاره دارد. در کل، تصویرهایی از زیبایی و جذابیت را به ما می‌دهد که از آن‌ها احساس عشق و شوق می‌کنیم.
از رهت گر روی چو باد آید
برتوان چید عنبر بسیار
هوش مصنوعی: اگر در مسیرت کسی بیاید که مانند باد سریع و پرتوان باشد، می‌تواند عطر خوشی مانند عنبر را جمع کند و برایت بیاورد.
دست من برسر است و بر سر من
دامنی می کشی نه بر هنجار
هوش مصنوعی: دست من بر سرم است و تو لبه‌ی دامن را بر سرم می‌کشی، ولی نه به طور معمول و طبق عرف.
گوش من بر در است و دست جفات
حلقه وارم نشانده بر در زار
هوش مصنوعی: گوش من به صدای دروازه توجه دارد و دستم به شکل حلقه‌ای به در زار چسبیده است.
یارب آن بخت باشدم که شبی
دامن تو به دستم افتد خوار
هوش مصنوعی: پروردگارا، ای کاش بنده آن شوم که یک شب دامن تو به دستانم بیفتد و از این بابت شرمنده شوم.
یا بود دولتم که آن خم زلف
حلقه گوش من شود یکبار
هوش مصنوعی: ای کاش آن زلفِ خمیده‌ای که دور گوشم حلقه شده، یک بار دیگر به من برگردد و خوشی‌هایم را دوباره زنده کند.
تا من آوازه در جهان فکنم
از سر عشرتی سنائی وار
هوش مصنوعی: می‌خواهم نام و صدای خود را در دنیا پخش کنم و از خوشی و شادمانی همچون سنایی بهره‌مند شوم.
زین سپس دست ما و دامن دوست
پس ازین گوش ما و حلقه یار
هوش مصنوعی: از این پس دست ما در دامن دوست خواهد بود و گوش ما به صدای یار خواهد رسید.