شمارهٔ ۴۶
یارب این واقعه کی بر دل من کرد گذر
که بزودی کند آن سنگدل آهنگ سفر
هرگز این قصه که خواندی و که کردی در گوش
هرگز این حال که گفتی و که کردی باور
ای فراموش شده بر دل تو عهد کهن
یاد کن آخر از آن صبحت چون شیر و شکر
یاد بود آن گه میعاد که من بودم و تو
یاد باد آن شب از روز جوانی خوشتر
الحق آن وعده وصلت چه نکو کرد وفا
یا ز آن بستن عهدت که چه خوش رفت به سر
ای دریغ آنهمه امید من و وعده تو
که نه آن کرد وفا و نه ازین دیدم اثر
آه از آن قول و قرارت که خطا بود و خلاف
آه از آن وعده وصلت که هبا بود و هدر
طمع وصل تو کردیم هوس بود و هوی
دل به مهر تو سپردیم خطا بود و خطر
در فراق تو هر آن شب که به روز آوردم
دیده تا روز گرفتار سها بود سهر
ناله و گریه چه سود است چو تقدیر رسید
اینچنین رفت چو تدبیر قضا بود و قدر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یارب این واقعه کی بر دل من کرد گذر
که بزودی کند آن سنگدل آهنگ سفر
هوش مصنوعی: ای خدا، این چه واقعهای بود که بر دلم افتاد و باعث شد که به زودی آن دل سنگی به سفر بیفتد؟
هرگز این قصه که خواندی و که کردی در گوش
هرگز این حال که گفتی و که کردی باور
هوش مصنوعی: هرگز این داستانی که شنیدی و عملی که انجام دادی را بهخاطر نسپار، و هرگز به این احساساتی که بیان کردی و عملی که کردی ایمان نیاور.
ای فراموش شده بر دل تو عهد کهن
یاد کن آخر از آن صبحت چون شیر و شکر
هوش مصنوعی: ای کسی که در دل تو به یاد رفتهام، به یاد آور آن عهد قدیمی را. به یاد بیاور آن صبحی که مانند شیر و شکر شیرین و خوشایند بود.
یاد بود آن گه میعاد که من بودم و تو
یاد باد آن شب از روز جوانی خوشتر
هوش مصنوعی: یاد آن زمانی را گرامی میدارم که من و تو با هم بودیم. به یاد میآورم آن شب را که از روزهای جوانیام هم زیباتر بود.
الحق آن وعده وصلت چه نکو کرد وفا
یا ز آن بستن عهدت که چه خوش رفت به سر
هوش مصنوعی: واقعاً وعدهای که در پیوستگی تو داده شد، چقدر خوب به تحقق پیوست. یا اینکه پیمانی که بستهای، چه زیبا به پایان رسید.
ای دریغ آنهمه امید من و وعده تو
که نه آن کرد وفا و نه ازین دیدم اثر
هوش مصنوعی: متأسفانه، تمام امیدها و وعدههایی که به من دادی، نه به حقیقت پیوست و نه نشانهای از آن را دیدم.
آه از آن قول و قرارت که خطا بود و خلاف
آه از آن وعده وصلت که هبا بود و هدر
هوش مصنوعی: ای وای بر آن عهد و پیمانی که بیاساس و نادرست بود و بر آن قول دیدار که بیفایده و تباه شد.
طمع وصل تو کردیم هوس بود و هوی
دل به مهر تو سپردیم خطا بود و خطر
هوش مصنوعی: ما امیدوار به وصال تو بودیم و این تنها یک آرزوی دل بود. دلمان را به عشق تو سپردیم، اما این انتخابی نادرست و پرخطر بود.
در فراق تو هر آن شب که به روز آوردم
دیده تا روز گرفتار سها بود سهر
هوش مصنوعی: در هر شبی که دوری تو را تحمل کردم، چشمانم تا صبح بیخواب بودند و در تمام این مدت، اوج غم و اندوه را احساس کردم.
ناله و گریه چه سود است چو تقدیر رسید
اینچنین رفت چو تدبیر قضا بود و قدر
هوش مصنوعی: ناله و گریه فایدهای ندارد وقتی تقدیر چنین باشد. اینگونه اتفاقات ناشی از قضا و قدر هستند که نمیتوان از آنها فرار کرد.