گنجور

شمارهٔ ۴۴

شکرش در سخن گهر ریزد
خنده اش پسته بر شکر ریزد
عاشقش همچو شمع در شب وصل
پیش رویش نخست سر ریزد
گر سموم عتاب او بجهد
از درخت حیات بر ریزد
ور نسیم عنایتش بوزد
گلبن خشک برگ تر ریزد
ابر بر بام او به جای سرشک
همه خونابه جگر ریزد
چشم آهو وشش به مخموری
رنگ از خون شیر نر ریزد
مجد آن در زند همی که براو
گرپرد جبرئیل پر ریزد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکرش در سخن گهر ریزد
خنده اش پسته بر شکر ریزد
هوش مصنوعی: وقتی او صحبت می‌کند، مانند مروارید زیبایی از دهانش خارج می‌شود و لبخندش به شیرینی و لذت شکر می‌ماند.
عاشقش همچو شمع در شب وصل
پیش رویش نخست سر ریزد
هوش مصنوعی: عاشق مانند شمعی است که در شب وصال، در برابر محبوبش ذوب و آب می‌شود.
گر سموم عتاب او بجهد
از درخت حیات بر ریزد
هوش مصنوعی: اگر باد خشم او وزیدن بگیرد، میوه‌های درخت زندگی بر زمین می‌ریزد.
ور نسیم عنایتش بوزد
گلبن خشک برگ تر ریزد
هوش مصنوعی: اگر نسیم لطف و محبت او وزیدن بگیرد، باغ خشک و بی‌برگ نیز جوانه می‌زند و برگ‌های تازه می‌ریزد.
ابر بر بام او به جای سرشک
همه خونابه جگر ریزد
هوش مصنوعی: ابر بر بام او به جای اشک، همه درد و غم دلش را می‌ریزد.
چشم آهو وشش به مخموری
رنگ از خون شیر نر ریزد
هوش مصنوعی: چشمانش به زیبایی چشم آهو می‌ماند و رنگ شش‌هایش مانند مخموری است که به رنگ خون شیر نر تغییر کرده است.
مجد آن در زند همی که براو
گرپرد جبرئیل پر ریزد
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که مقام و اعتبار انسانی در دنیا به وسیله‌ی کارهای نیک و فضایل او مشخص می‌شود. اگر فرشتگان نیز بر سر او باران نیکویی بریزند، باز هم ارزش و مقام او بستگی به تلاش‌های خود او دارد.