شمارهٔ ۴۰
دلبرا دوش در آن عیش منت یاد نبود
که دل بنده ز بند غمت آزاد نبود
اگر از صحبت من یاد نیاوردی هیچ
آخر ای سنگدل از عهد منت یاد نبود
شرم روی من و خشم آوری خلق مگیر
شرمت از آن همه بد کردن و بیداد نبود
سنگ خارا ز دلت به که در آن شادیها
رحمتت بر من دلخسته ناشاد نبود
بر ره گفت تو رفتیم و همه بود خلاف
عهد تو نیک بدیدیم و به جز باد نبود
رفت بنیاد دل ما و از آن بود همه
که بر امید من و قول تو بنیاد نبود
دل ز شاگردی مهر تو بلا دید بلا
لاجرم دید و در کار خود استاد نبود
شهری از ناله و فریاد من آگاه شدند
خود ترا هیچ خبر زان همه فریاد نبود
پیش شیرین لب تو گر پسر همگر مرد
او دراین راه به از خسرو و فرهاد نبود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلبرا دوش در آن عیش منت یاد نبود
که دل بنده ز بند غمت آزاد نبود
هوش مصنوعی: عزیزم، دیشب در آن خوشی و لذت، فکر تو در ذهنم نبود و نمیدانستم که قلب من هنوز از غم تو رهایی نیافته است.
اگر از صحبت من یاد نیاوردی هیچ
آخر ای سنگدل از عهد منت یاد نبود
هوش مصنوعی: اگر به یاد صحبتهایم نیفتی، مهم نیست؛ ولی ای سنگدل، فراموش نکن که عهد و پیمانی که با من داشتی، همچنان در ذهنت باقی است.
شرم روی من و خشم آوری خلق مگیر
شرمت از آن همه بد کردن و بیداد نبود
هوش مصنوعی: من از شرم خودم و خشم مردم نگران نباش، چرا که شرم تو از تمام کارهای بد و ستمگریات به هیچوجه وجود ندارد.
سنگ خارا ز دلت به که در آن شادیها
رحمتت بر من دلخسته ناشاد نبود
هوش مصنوعی: سنگ سخت در دل تو بهتر است از اینکه شادیها و رحمتهای تو بر منی که قلبی آشفته دارم، وجود نداشته باشد.
بر ره گفت تو رفتیم و همه بود خلاف
عهد تو نیک بدیدیم و به جز باد نبود
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، ما راهی را طی کردیم و همه چیز بر خلاف وعدهات بود. ما خوبیها و بدیها را به وضوح دیدیم و جز باد چیزی در کنار ما نبود.
رفت بنیاد دل ما و از آن بود همه
که بر امید من و قول تو بنیاد نبود
هوش مصنوعی: دل ما خیلی زود ویران شد و این به خاطر این بود که امید من و وعده تو اساس و پایهای نداشت.
دل ز شاگردی مهر تو بلا دید بلا
لاجرم دید و در کار خود استاد نبود
هوش مصنوعی: دل، به خاطر عشق و محبت تو، مشکلات زیادی را تجربه کرده و با این حال، در کار خود به مهارت نرسیده است.
شهری از ناله و فریاد من آگاه شدند
خود ترا هیچ خبر زان همه فریاد نبود
هوش مصنوعی: مردم شهری از درد و نالههای من باخبر شدند، اما تو هیچ اطلاعی از این همه فریاد و ناله نداری.
پیش شیرین لب تو گر پسر همگر مرد
او دراین راه به از خسرو و فرهاد نبود
هوش مصنوعی: اگر در برابر لبهای شیرین تو، حتی پسری هم باشد، او در این مسیر بهتر از خسرو و فرهاد نیست.