گنجور

شمارهٔ ۲۶

بر من همه خواری از دل آمد
کز وی هوس تو حاصل آمد
با بار غمت دل ضعیفم
افتاده و پای در گل آمد
وین نیست عجب که بار عشقت
بر کوه و بحار مشکل آمد
بر که رغم غمت کشیدند
از درد تو در زلازل آمد
دریا بشنید نام عشقت
موجی زد و با سلاسل آمد
سر جمله عشق تو بدیدم
افلاک و زمینش داخل آمد
با دل کردم حساب غمهات
وجه همه عمره فاضل آمد
در دور جمال تو ز عالم
هر طفل که زاد بی دل آمد
کآنشب که ترا بزاد مادر
از فتنه زمانه حاصل آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر من همه خواری از دل آمد
کز وی هوس تو حاصل آمد
هوش مصنوعی: تمام زحمت‌ها و ناخرسندی‌های من از دل است که به خاطر شوق و آرزوی تو به وجود آمده است.
با بار غمت دل ضعیفم
افتاده و پای در گل آمد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غمت به شدت ضعیف و ناتوان شده و مانند کسی که در گل فرو رفته است، به سختی می‌تواند حرکت کند.
وین نیست عجب که بار عشقت
بر کوه و بحار مشکل آمد
هوش مصنوعی: عشق تو آنقدر سنگین و طاقت‌فرساست که بر دوش کوه‌ها و دریاها نیز سختی می‌آورد.
بر که رغم غمت کشیدند
از درد تو در زلازل آمد
هوش مصنوعی: بر دل غمگین تو، با وجود تمام رنج‌ها و دردهایی که تحمل کرده‌ای، در زمان‌های سخت و پرآشوب، آرامشی دست یافتند.
دریا بشنید نام عشقت
موجی زد و با سلاسل آمد
هوش مصنوعی: دریا وقتی نام عشق تو را شنید، موجی به پا کرد و با زنجیرهایم آمد.
سر جمله عشق تو بدیدم
افلاک و زمینش داخل آمد
هوش مصنوعی: در آغاز عشق تو، آسمان و زمین را دیدم و وجودشان در این عشق به هم پیوست.
با دل کردم حساب غمهات
وجه همه عمره فاضل آمد
هوش مصنوعی: با دل خودم حساب کردم و دیدم که همه غم‌ها برای عمرم زیاد و بی‌فایده بوده‌اند.
در دور جمال تو ز عالم
هر طفل که زاد بی دل آمد
هوش مصنوعی: هر کودکی که در این دنیای زیبا و دیدنی به دنیا می‌آید، بدون عشق و دلی به سمت تو می‌آید.
کآنشب که ترا بزاد مادر
از فتنه زمانه حاصل آمد
هوش مصنوعی: در آن شبی که تو به دنیا آمدی، مادر تو نتیجه‌ای از مشکلات و آشفتگی‌های زمانه را به همراه داشت.